زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...
زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...

دکتر هایده ترابی و پاسخ به جعلیات کوروشی

به نقل از کانال تلگرامی  +NO  «قصد نداشتیم باز به جعلیات کوروش برگردیم  چرا که این بحث واقعا خسته کننده شده است با این حال پاسخ های دکتر هایده ترابی از آن منظر که در یک فایل صوتی اکثر  توهمات ایرانیان درباره کوروش و جعلیات  مرتبط با او را  توضیح داده است شاید برای برخی هنوز مفید باشد و به این کار بیاید که با به اشتراک گذاشتن آن  این فکر شرم آور منشور حقوق بشر و خزعبلات مانند آن دیگر تکرار نشود. دکتر ترابی در این فایل به دقت از نقش دانشگاهیان ایرانی در شاخ و برگ دادن به جعلیات کوروش سخن گفته است. برای همین است که همواره گفته‌ایم نقد روشنفکران، نقد دانشگاهیان ایرانی از ضروری ترین کارهاست چرا که اینهایند که گفتمان می سازند و  مرجع فکری مردم می شوند و وظیفه با برملا کردن سازهای فاشیستی، جعلی و ناسیونالیستی آنان است.»

دانلود فایل صوتی   (حجم20مگ)

دو گفتار درباره فرقه دموکرات پیشه وری از سیدجواد میری و ایواز طاها

سید جواد میری: «در این چند روز یادداشت های متنوعی در روزنامه ها در باب فرقه دموکرات و سید جعفر پیشه وری دیدم که مانند سالهای پیش بی محتوا و بی مایه بودند و آخرین آنها نوشته آقای احسان هوشمند است که "حرکت پیشه وری" را قومگرایانه توصیف کرده بود. ما می توانیم با موضوعی مخالف باشیم و حتی جنبش یا فردی را دشمن قلمداد کنیم اما تحمیق عموم و تخرخر خویش را نمی توان تحلیل تاریخی اجتماعی خواند. نکته نخست اینکه فرقه دموکرات در بستر سلطنت پهلوی رخ داد و سید جعفر پیشه وری به عنوان یک مشروطه خواه با گرایش های سوسیالیستی از مخالفین استبداد رضا شاه بود و جزو ۵۳ نفر در زندان پهلوی حبس کشیده بود. دوم اینکه فرقه دموکرات قومگرا نبود بل به عنوان بخشی از حرکت کمونیستی که پرچمدارش شوروی بود باید مورد نقد و بررسی قرار گیرد. سوم اینکه پیشه وری درنیافته بود که در معرکه بین غرب کاپیتالیسم و شرق کمونیسم نمی توان "بازیگر مستقل" بود. چهارم اینکه پدیده های تاریخی را نمی توان با "خوانش اکنونی" و بی التفات به "سیاقمندی تاریخی" تقریر کرد. آنچه به عنوان خوانش های تاریخی در کتب و نشریات درباره "فرقه دموکرات" گفته می شود به صورت زیرپوستی پروژه "تطهیر استبداد پهلوی" و سرکوب "مطالبات مشروطه خواهان" در دوران رضا شاه پهلوی است که بخشی از روایت نوباستانگرایانه می باشد که هدفش به حاشیه بردن گفتمان های مخالف پهلویسم است.» منبع کانال تلگرامی سیدجواد میری

پیشه‌وری و ذات‌انگاری ایرانشهری | ایواز طاها
«منطق اقداماتی که پیشه‌وری انجام داد، بدون عنایت به پس‌زمینه‌ی رویدادها و وضعیت سیاسی جهان آن دوره قابل درک نیست. 
نخست اینکه، اگر در مقابل دموکرات‌ها ، حکومت مرکزی‌‌ای منزه، مردم‌سالار، دادگر و خودبسنده‌ای وجود داشت، می‌شد درباره‌ی دموکرات‌ها به گونه‌ای دیگر داوری کرد. اما وقتی حکومتی دسیسه‌گر، خودکامه و بیگانه‌گرا به جنگ آن حرکت رفت، باید تردید به خود راه داد. برخی چنین می‌پندارند که آن جدایی‌خواهی‌های ادعایی در آرمانشهر بی‌عیب و نقصی صورت گرفته بود که رضاشاه پدید آورده بود. از این رو، هرآنکس، یا هرآن گروه و قوم که در آن آرمانشهر شاهنشاهی فروتن و سربه زیر نبود، و به یکسان‌سازی قومی گردن نمی‌نهاد شایسته‌ی لقب خیانت و مستوجب سیاست و نابودی بود. وقتی به پیشه‌وری می‌رسد، عنصر وابسته‌ و دسیسه‌بازی چون قوام السلطنه را به فرشته‌ی نجات تبدیل می‌کنند، و حکومت وابسته‌ی پهلوی را ردای تقدس می‌پوشانند. 
دوم، باید آن را در چهارچوب منزلتی که در آن زمان سوسیالیسم موجود در سراسر جهان کسب کرده بود،  ارزیابی کرد. مثال‌ها زیاد است.
از میان جمع بزرگ روشنفکران، اندیشمندان و هنرمندانی که در 1920 به دیدار لنین شتافتند، تنها چند نفر، از جمله برتراند راسل، بودند که درباره‌ی عمل و نظر بولشویسم منتقدانه سخن گفتند؛ سهم بقیه‌ی میهمانان شیفتگی و طرفداری درازآهنگ از اردوگاه سوسیالیسم موجود بود. زمانی که فرقه‌ی دموکرات بر سر کار آمد، هنوز نه آندره ژید از شوروی برگشته بود، نه جلال آل احمد. هنوز خروشچوف گزارش تکان دهندی خود از دهشت استالینی را عرضه نکرده بود. هنوز دیوار برلین قد برنیافراشته بود. هنوز سویه‌ی الهیاتی عزم آهنین رفیق استالین در نجات غرب از چنگ فاشیزم در پیش چشم‌ها بود و حق‌شناسی غبطه‌انگیزی بر می‌انگیخت. هنوز الکساندر سولژنتسین چهره‌ی آنسوی دیوار آهنین سوسیالیسم موجود و جزایر گولاگ را در معرض دید جهان خارج نگذاشته بود. هنوز از فوکو تا سارتر و از دریدا تا بودریار همه چپ بودند و گروه “سوسیالیسم و توحش” مرکب از بزرگترین اندیشمندان فرانسه از سیاست‌های شوروی بیزار نگشته بود. هنوز بهار 1968 نیامده بود تا انقلاب شورانگیز دانشجویی، که از مارکوزه تا هابرماس را درگیر خود کرده بود، به شکست انجامد. هنوز گی دوبور فیلسوف شعرهای شهری 1968 از شدت ناامیدی خود را نکشته بود. در زمانه‌ای که از برتراند راسلِ راسیونالیست تا ژان پل سارترِ اگزیستانسیالیست شیفته‌ی عدالت روسی بودند، اگر پیشه‌وری به عنوان یکی از پرچمداران چپ، از اردوگاه شرق روی برمی‌گرداند، احتمالا همین امروز به عنوان مرتجعی استعمارزده محکومش می‌کردیم. چرا که رژیم مورد مخالفت وی هم دیکتاتور بود و هم به معنای واقعی آلت دست استعمارگران.
اصلا چرا این همه به سال‌های دور برویم. این رهیافت به آن می‌ماند که سوژگان خیابان‌های سال 1357 نتایج آن رخداد-حقیقت را از دریچه‌ی امروز ببینند. دانشجویانی که در سال 1358 سفارت ایالت متحده را اشغال کردند، اینک یا مطرودند، یا تبعیدی و یا زندانی؛ و البته امروز بیش از هر گروه داخلی خواهان رابطه با آمریکا هستند.
هر قدر هم که به زعم ذات‌گرایان ایرانشهری، حکومت دموکرات‌ها ریشه‌ی خارجی داشته‌ باشد، بازهم بستر ظهور آن داخلی بود. اینان از یاد برده‌اند که حکومت پیشه‌وری در درجه‌ی اول واکنشی بود به رژیم مطلقه‌ی رضا شاه که حتی می‌خواست از زبان تا کلاه مردم را یکی کند. در نظریه‌ی توطئه، همواره به عاملیتٍ عوامل خارجی به بهای فراموشی قابلیتٍ بستر داخلی، عنایت افراطی می‌شود. حال آنکه تا بستر داخلی آماده نباشد، یک عامل خارجی به زحمت می‌تواند دسیسه‌ای با ابعاد بزرگ به راه اندازد.  
هسته‌ی اصلی سخنان پیشه‌وری عدالت و آزادی و رهایی انسان آذریایجانی از بحران هویت بود. و در این راه سیاست احیای زبان ترکی را که فدای زبان دیگری شده بود، و کاهش تمرکزگرایی حاشیه‌ستیز را عادلانه‌ترین راه‌حل می‌دانست. خواستی که ما هم امروز تکرارش می‌کنیم، و همان اتهام را از تمامت‌خواهان و ذات‌گرایان ایرانشهری دریافت می‌کنیم. چاره‌ای نیست، شکوفه‌ی خودآگاهی در برهوت همین اتهام‌ها و استدلال‌های زورگویانه می‌شکفد! شکی نیست که امر سیاسی و سوژه‌ی تغییر اجتماعی از طریق چالش با گفتمانی که زندگی روزمره را بر اساس مرگ دیگری صورت‌بندی کرده است، به ساحت زندگی بازمی‌گردد.»
منبع: سطرهایی از مقاله‌ی "فرقه‌ی دموکرات آذربایجان و داوری یکجانبه" در این آدرس: 

ایران‌شهری؛ سرزمینی خالی از سکنه/ابراهیم توفیق

مصاحبه‌ای انتقادی از دکتر ابراهیم توفیق درباره نظریه ایران‌شهری 

[لینک مصاحبه]

بخش هایی از مصاحبه:

«در این مدت هر چه نظریه/فلسفه‌­ی تاریخ ایران‌شهری بیشتر در منجلاب ایدئولوژی ایران‌شهری فرو رفته، ضدیت خود با «کثرت» را بیشتر عیان کرده. ما از اهالی ایرانشهر چیزی جز کوبیدن بر طبل بازار آزاد و خصوصی‌سازی نمی­بینیم، با وجود مشاهده نتایج خانمان برانداز و جامعه‌­ ستیز آن؛ جز محکوم کردن هر خواست و حرکت حق­‌طلبانه‌­ای که بلافاصله مهر «دشمنی با ایران»، آشوب­گری و تجزیه‌­طلبی می‌­خورد، و جز تذکر به سکوتی گورستانی در شرایطی که کشور در محاصره دشمنان همسایه‌­اش محاصره شده است، نمی‌­شنویم و نمی­خوانیم.»


«در مورد ایده‌­ی «ایران بزرگ فرهنگی» با وضعیت متفاوتی روبرو نیستیم. این ایده­‌ی تاریخی وقتی قرار است بر زمین واقعیات موجود به سیاست تبدیل شود، نتیجه‌­ای جز یک استراتژی منطقه‌ای هژمونی‌­طلب، خطرناک و درنهایت در خدمت تداوم وضعیت جنگ نخواهد داشت؛ استراتژی‌­ای عرب‌­ستیز، ترک‌­ستیز و ضد خاورمیانه‌­ای که می­خواهد جانشین اسلام­گرایی و شیعه‌گرایی موجود شود یا آن­ را تربیت کند و سر عقل آورد.»


«ناسیونالیسم ایدئولوژی معطوف و مرتبط به قدرت است؛ و مستقل از این­که بر چه مواد تاریخی‌ ­ای بنیاد می‌ ­گیرد، نوعی از جعل است؛ حاصل گزینش دلبخواهانه‌­ ی مواد تاریخی است؛ حال چه تفاوتی می­کند که این مواد تاریخی واقعی یا افسانه هستند؛ دولت-ملت از تکنولوژی­‌ های قدرتی برخوردار است که می­‌تواند شب را روز بنماید؛ مسئله این است که این واقعیات یا افسانه‌­ ها چگونه هم­نشین می‌ ­شوند و چه نظمی را ممکن می‌ ­کنند.»


«محتوایی که ایدئولوژی ایرانشهری عرضه می­کند، اصلاً جدید نیست و ناسیونالیسم ایرانی از همان ابتدا بر بنیاد آریا گرایی گفتمان شرق‌ شناسی شکل گرفته است، توران‌­ ستیز و عرب ­‌ستیز (و اسلام - عربی‌ ­ستیز) است


«گیرم که ملت ترک افسانه­‌ایی است «دست-و-پا» شده؛ گیرم که در دنیای اسلامی-عربی مسئله امت است و دولت ملی اصلاً موضوعیت ندارد. آیا این دست-و-پا کردن­ها کمترین خللی به اعمال قدرت پان­ترکیسم، عثمان­گرایی، وهابیسم، اسلام­گرایی، پان­‌عربیسم به عنوان ایدئولوژی­‌های ناسیونالیستی مشروعیت­‌بخش به دولت-ملت‌­های منطقه وارد می­‌کند. این­که بگوییم اسلام­گرایی سنی-عربی نتیجه­‌ی بحران ناشی از فروپاشی خلافت و امت اسلامی در عصر دولت-ملت­‌هاست و ربطی به ما ندارد، واقعیت اسلام­گرایی شیعی، انقلاب اسلامی و چهار دهه جمهوری اسلامی را ناواقعیت نمی‌­کند. اسلام، چه سنی چه شیعی، چه عربی چه ایرانی، همان­قدر مستعد ایدئولوژیک شدن است که نژاد، زبان، ملیت و قومیت.»


همچنین بنگرید به این مطلب:

خیانت در امانت به منظور کینه توزى و تحقیر

به قلم دکتر عبدالنبی قیّم:

یکى از اصول اولیه ترجمه متون و کتب، شرط امانت مترجم در نقل و ترجمه نوشته مؤلف است‌. مترجم حق ندارد نوشته مؤلف را کم و یا زیاد کند و یا چیزى از خود در ترجمه اضافه کند.

 متأسفانه در مملکت ما بسیارى از مترجمان این رویه را رعایت نکرده و در حقیقت خیانت در امانت مى کنند.
 آن ها به میل خود هر جا مؤلف کلمه "عرب" را نوشته، آن را " تازى" مى نویسند. از همه بدتر این است که این خیانت در امانت رویه عادى آن ها شده است.
یکى از این خیانت در امانت ها را غلامرضا رشید یاسمى مرتکب شده. او در صفحه ٣٥٨ کتاب " ایران در عهد ساسانیان" نوشته "کریستن سن" این چنین ترجمه کرده است:
"اوضاع دولت ساسانى بر این منوال بود که از بیابان عربستان، لشکرها از عرب بادیه نشین وحشى و بى تمدن، که تعصب مذهبى و روح غارتگرى محرک آنان بود..."
از آن جایی که مى دانستم آرتور کریستن سن منزه تر از این است که چنین عباراتى را در باره عرب بکار ببرد و از طرف دیگر از بیمارى روحى و روانى برخی نویسندگان وطنى مطلع بودم لذا در صدد برآمدم تا به حقیقت نوشته کریستن سن پى ببرم.
خوشبختانه به ترجمه عربی کتاب کریستن سن که از زبان فرانسوى توسط دکتر یحیى الخشاب استاد دانشگاه قاهره انجام شده بود دست یافتم.
 دکتر یحیى الخشاب، فارسى را هم خوب مى داند و پیش از این سفرنامه ناصر خسرو را به عربى ترجمه کرده بود.
ملاحظه شد که در ترجمه عربى از" عرب بادیه نشین وحشى و بی تمدن" و از " روح غارتگرى " خبرى نیست.
در ترجمه عربى " بادیه نشینان بى آلایش" آمده و نه " عرب وحشى و بى تمدن" .
و مى دانیم " بى آلایشى" به معنى صاف و ساده و بى غل و غش است. همچنین از "روحیه غارتگرى" خبرى نیست بلکه از "روحیه جنگجویى" سخن به میان أمده که "خلیفه عمر آن فرمانرواى برجسته آن ها را با روحیه اى تسلیم ناپذیر سازمان داد".
این چنین مترجمان ما شرط امانت را در ترجمه رعایت مى کنند!
از همه بدتر این است که ناشر کتاب یعنى انتشارات صداى معاصر در سال ١٣٧٨ این نوشته را به عنوان برگزیده ترین و بهترین قسمت کتاب انتخاب کرده و آن را پشت جلد کتاب قرار مى دهد.
متأسفانه این یک بیمارى است، که نزد برخى نویسندگان و مترجمان ما وجود دارد، بیمارى تحقیر دیگران به منظور تخلیه عقده هاى درونى خود.
منبع: کانال تلگرامی عبد النبی قیم

دو یادداشت درباره تجزیه هراسی و بحث های قومیتی

نویسنده عقیل دغاغله:

لینک این یادداشت ها:

همه‌ی آنها که مقابل «تجزیه‌ هراسی» خواهند ایستاد!

https://telegra.ph/%D8%AA%D8%AC%D8%B2%DB%8C%D9%87-%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86-07-07


چرا به بحث های قومی دامن می زنی؟ ما، جهانی شدن و برآمدن جهان حاشیه

https://telegra.ph/%D9%82%D9%88%D9%85%DB%8C%D8%AA-07-21