زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...
زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...

گزیده هایی از کتاب «بحران هویت قومی در ایران» بخش اول

دانلود کتاب «بحران هویت قومی در ایران» نوشته مرحوم استاد دکتر علی الطائی

نسبت جنگ و وحشیگیری!

«اگر جنگهای تاریخی اقوام و ملتها را با یکدیگر دلیل محض وحشیگری انها بدانیم، باید هم از حملات کوروش به «بابل»، کمبوجیه به «مصر»، داریوش و خشایارشا یه «یونان» و شاپور «ذوالاکتاف» به «شبه جزیره عرب»، سخن بگوییم و هم از اشغال «یمن» توسط انوشیروان «عادل» و از خراب کردن سد آبیاری مردم عرب خوزستان (بر روی رودخانه کارون) به دست کریم خان زند «وکیل الرعایا» غافل نمانیم.» ص41

سلسله های عربی  و عرب تبار حاکم در ایران:

«علاوه بر سلطه عربها در زمان خلفای راشدین و امویان و دوره اول(مستقل)حکومت عباسیان و علویان طبرستان و مشعشعیان حویزه یا عربستان(خوزستان) و البته سلسله های کوچک دیگر چون: آل محتاج(قرن چهارن هجری)، آل صاعد (قرن هفتم هجری)، «سربداران» و «مظفریان» (هر دو عرب تبار) از نیمه دوم قرن دهم میلادی به بعد، عناصر غیرآریایی دیگری چون ترکان و ترکمانان (از جمله: غزنویان، سلجوقیان، غوریان، اتابکان، خوارزمشاهیان، قراقویونلو، آق قویونلو، صفویان، افشاریان و قاجاریان) و مغولان (چنگیزیان، هلاکویان، تیموریان)، و برای مدتی کوتاه افغانها، در ایران حکومت کردند. سلطه سیاسی این گروهها که عمدتا به نام اسلام صورت گرفت و در مجموع حدود هزارسال طول کشید، تأثیر بسیار عمیق و گسترده ای بر ترکیب «قومی» یا «ملیِ» ایرانیِ«آریایی»گذاشت. این تحول و تطور، هم از طریق تجاذب و تعامل فرهنگی یا فرهنگ پذیری و هم از طریق ازدواج بین قومها و گروههای مختلف نژادی، امکان پذیر شد و آثار آن به شکل بارز یا پنهان همچنان باقی است. تأکید و تکرار باید کرد که این فاتحان غیرآریایی و غیرایرانی، خود نیز به تدریج تحت تأثیر آنچه اسلامی و ایرانی بود قرار گرفتند و به همین دلیل با تکیه بر زباننهای عربی و فارسی به اسم اسلام هم «سومنات» را در هندوستان فتح کردند و هم «مسجد گوهرشاد» را در کنار قبر امام هشتم شیعیان(ع) در مشهد می ساختند و هم از ایران و اسلام «مغول زده» یک امپراتوری عظیم شیعی صفوی به وجود آوردند و باعث حفظ وحدت سیاسی و ارضی ایرانی می گردیدند. خدمتی که «تشیع صفوی» به یکپارچگی فرهنگی و تمامیت ارضی ایران کرد، قابل مقایسه یا هیچ رژیم ملی گرای ایرانی نبود، گیرم که هزاره ها را از دم تیغ گذراندند تا «شیعی» شوند.»ص 163-164


اعمال بنی امیه «عرب» را نمایندگی نمی کند:
«دخل و تصرف «قبیله ای» و نه «ملی» یا «عربی» بنی امیه در اسلام و در عین حال با تیر و کمان هدف قرار دادن قرآن و در طشت یا «وان» شراب استحمام کردن بعضی از خلفای آنان طبعاً نه «اسلامی» بود و نه «عربی» بلکه استثمار دین اسلام و خود مردم عرب در خدمت به آحاد و افراد یک قبیله یا تیره حاکم بود.»ص72


مشاهیر عرب تبار ایران:

«...بسیاری از مشاهیر ادب و شعر و عرفان ایرانی و فارسی، از آن جمله خواجه عبدالله انصاری، سیدحسن غزنوی، رشیدالدین وطواط، سنایی، مولوی، سعدی، ناصرخسرو، جامی، حمدالله مستوفی، عبید زاکانی و شیخ بهایی به شهادت کتبی خود آنان یا مآخذ و منابع فارسی مستقل، همه و همه عرب بودند و دو زبانه، هرچند که بیشتر آنان –چنان که شاید و باید- به زبان فارسی بود که بیشتر خوانندگان و «مشتریان» آنان در ایران و هر کجا فارسی رواج داشت، غیرعرب بودند. قصیده ای که شیخ سعدی به زبان عربی(علاوه بر قصیده فارسی) در انقراض خونبار دولت عباسیان به دست هلاکوخان مغول سروده بود، علاوه بر احساسات انسانی و اسلامی او، احساسات شورانگیز انتساب او را به قبیله «بنی سعد»و قوم عرب می رساند، همچنان که در همین قصیده او دو بار «عبّادان» «آبادان) را به عنوان چشم اندازی بر بصره و بغداد یاد می کند. اضافه بر این، در طول تاریخ ایران اسلامی تازمان حاضر، هر «سیّد» فارسی نویس و فارسی سرای ایرانی –اگر به حق از لحاظ علمی «صحیح النسب» است- به حکم این که «فرزند پیغمبر اکرم» (ص) است باید از طریق حداقل 50 درصد «ژن» پدری که «قریشی» و «هاشمی» و «علوی»و «موسوی»، یعنی «عربی» است، «عرب» یا دست کم «عرب تبار» به حساب آید، گیرم که زبان را تکام نکند...و همچنان که قبلا گفتیم زبان عربی به تنهایی الزاماً مُعرِفّ منحصر به فرد هویت انسان عرب نیست. جالب این است که اولین زن فارسی سرذای ایرانی، یعنی «رابعه بنت کعب» -که به «زین العرب» هم معروف بود و «بنت کعب» تخلص می کرد و در قرن چهارم هجری در «بلخ» می زیست م عاصر رودکی «سمرقندی» بود- «عرب» بود واین دو بیت یکی از قطعات اوست:

 مرا به عشق همی تحمل کنی به حِیَل **** چه حجت آری پیش خدای عزّوجلّ؟

 هر آینه نه دروغ است آنچه گفتم، حکیم **** فُمُن تُکُبّر یَوماً فَبعد عِزّ ذَل!

که این مفهوم اخلاقی ما را به یاد شاعرع معروف زبان فارسی –یعمی «اختر چرخ ادب» پروین اعتصامی- می اندازد.»ص200-221