زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...
زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...

هویت‌ اندیشی و سیاست

بخشی از مقدمه‌ی کتاب «هویت و سیاست خارجی در ایران و خاورمیانه» اثر رحمن قهرمانپور :

«موضوع سیاست هویت یکی از دغدغه‌های جدی فکری من طی ۱۵ سال گذشته بوده و شاید تنها موضوعی است که از گزند بداندیشان و حوادث زمانه جان سالم بدر برده است. در عین حال معتقدم هویت تنها دغدغه‌ی ما نباید باشد و باید از زوایای دیگری هم مسأله یا مسائل امروز ما مورد مطالعه و بررسی قرار گیرند. تردیدی نیست هویت‌ اندیشی حداقل از دهه‌ی ۱۳۴۰ شمسی به دغدغه‌ای جدی برای روشنفکران، اندیشمندان و فعالان اجتماعی، سیاسی و حتی فرهنگی تبدیل شده است، دغدغه‌ای که لاجرم با پاسخ‌های متنوع همراه بوده است. هرچند عنوان فرعی اثر حاضر سیاست خارجی است، خواننده با مطالعه‌ی آن در خواهد یافت مسأله و موضوع اصلی همانا هویت و به تعبیر دقیق‌تر سیاست هویت است، سیاستی که کوشیده است یکی از هویت‌های موجود را تبدیل به هویت مسلط و به تعبیری فهم و قرائت مسلط از هویت جمعی یا هویت ملی کند. 

در این کتاب نشان داده می‌شود برخلاف تصور رایج هویت را نمی‌توان فارغ از قدرت و به تعبیری دعواهای سیاسی مورد مطالعه قرار داد. هویت در همان‌حال که موضوع رقابت بر سر قدرت است، خود نیز یکی از منابع تولید قدرت است. خصوصا وقتی عده‌ای از مردم هویت خاصی را می‌پذیرند و حتی حاضرند در راه حفظ آن هویت هزینه‌های زیادی پرداخت کنند و در برخی موارد حتی کشته شوند.

 اگر در قرون وسطی کشته شدن بر سر باورهای مذهبی رایج بود و در قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی کشته شدن در راه وطن و ناسیونالیسم گسترش یافت، در دوران بعد از جنگ سرد هویت‌ها تا حدی جایگزین آن دو شدند و البته این به معنای از بین رفتن مذهب یا ناسیونالیسم نیست. 

در این کتاب ما با دو چهره‌ی هویت مواجهیم چهره‌ی مثبتی که می‌کوشد با «دگر» خود برخوردی اخلاقی یا حقوقی داشته و موجودیت او را به عنوان یک انسان با هر عقیده و مرامی به رسمیت بشناسد و برای او همان حقوقی را قائل باشد که برای خود قائل است و چهره‌ی منفی که به دنبال مسلط شدن بر این «دگر » با هر عنوان و نام و توجهی است. در این چهره فرض بر این است که یک هویت برتر، اخلاقی‌تر، حقیقی‌تر و والاتر وجود دارد که سایر هویت‌ها باید در آن ادغام شوند و این به نفع آنها و حتی زندگی جمعی است.

 چهره‌ی مثبت هویت در صدد تحمل تنوع و تکثر و چهره‌ی منفی به دنبال از بین بردن آن است. ممکن است خواننده هنگام مطالعه‌ی کتاب به این باور برسد که نویسنده به ابعاد منفی مسأله و موضوع هویت‌های غیرمسلط توجه چندانی نکرده و عمدتاً به نقد هویت مسلط پرداخته است. این انتقاد ریشه در روش اتخاذ شده دارد. دغدغه‌ی ما بیشتر از آن‌که هویت‌های غیرمسلط باشد، هویت مسلط بوده است. در عین حال تلاش کرده‌ایم نشان دهیم اغلب هویت‌های غیرمسلط هم در صدد بازتولید همان شیوه‌ای هستند که از آن انتقاد می‌کنند: سلطه بر هویت‌های دیگر از طریق حاشیه‌نشین کردن، سرکوب یا نادیده گرفتن

این گرایش خود مانعی در راه مواجهه با چهره‌ی مثبت هویت است، چهره‌ای که می‌تواند در تسهیل گذار به دموکراسی نقش مهمی را ایفا کند. در کتاب‌های بعدی به وضوح به این مسأله خواهم پرداخت که یکی از مشکلات جدی امروز ما، یعنی عدم تحمل دیگران یا دگرهای هویتی، صرفاً فرهنگی نیست بلکه ریشه‌های سیاسی هم دارد. زیرا مسأله‌ی هویت عمیقاً با مسأله‌ی قدرت پیوند خورده است. این بدان معنا نیست که هر نوع هویتی در هر سطحی سیاسی است، بلکه بدان معناست که سیاست به دلیل ماهیت آن لاجرم هویت‌های مختلف را تحت تأثیر قرار می دهد.

 ممکن است اقلیت کمی از مردم، دیگران و باورها و هویت آنها را به دلایل اخلاقی تحمل کرده به رسمیت بشناسند، اما اکثریت برای انجام این کار باید آموزش بینند و یاد بگیرند. اخلاق در حوزه‌ی عمومی چیزی است شبیه آنچه در این کتاب با بررسی آرای لویناس، فیلسوف فرانسوی، بدان پرداخته‌ایم. منِ نوعی بر اثر تعامل و یادگیری در حوزه‌ی عمومی به این نتیجه می‌رسم که نمی‌توانم «دگر»های هویتی را در خودم هضم کرده از بین ببرم و لذا ناگزیر از زندگی با آن هستم.