60 سال است به تدریس تاریخ می
پردازد و بیش از 40 اثر دانشگاهی و تحقیقی دارد. هنوز در حال تدوین آثار
دیگری است. می گوید 10 هزار فیش دارم که فرصت نکرده ام به تدوین آنها
بپردازم. از زندگی و عمر پربارش رضایت دارد و برخلاف عرف روزگار حسرت چیزی
را نمی خورد. بسیاری از استادان جوان تاریخ شاگردان او هستند. آرامش
عجیبی دارد و تواضعی که یاد آن ضرب المثل می افتی که درختی که بارش بیشتر
است سر فروتر می آورد. خدا را باور دارد و حضورش را احساس می کند.
فرزندانش نیز همه در رده های بالای علمی در ایران و خارج کشور خدمت می
کنند. از آخرین تالیفش می گوید؛ تاریخ تطبیقی ایران که ضمن معرفی تاریخ
ایران از باستان تا به امروز، در هر دوره یی شرایط سایر کشورهای جهان را
همزمان توضیح داده است. می گوید بیش از چهار پنج جلد می شده است و ناشر به
دلیل مشکل مالی و سرمایه، نتوانسته آن را چاپ کند و استاد اجباراً آن را
در یک مجلد به نام کلیات تاریخ تطبیقی ایران گنجانده است. در این گفت وگو
مقطع ورود اسلام به ایران را با استاد به بحث نشستیم. ادامه مطلب را
بخوانید... :
-با توجه به تسلطی که شما
به تاریخ ایران باستان و دوره اسلام دارید و درباره مقطع حمله اعراب به
ایران پرسش هایی وجود دارد، بحث را از آنجا شروع می کنیم. اولاً با توجه
به اینکه حکومت ساسانی در آن زمان پیشرفته و مقتدر بود و در مقابل اعراب
به ظاهر عقب مانده و بدوی بودند، چطور شد ساسانیان شکست خوردند؟
تردیدی نیست که سلسله ساسانیان
سلسله یی قوی بود، منتها حوادثی در این سلسله پیش آمد که به تدریج رو به
ضعف گذاشت. علت انقراض را باید از دوران سلطنت انوشیروان در نظر بگیریم.
تغییراتی در دوره انوشیروان در مملکت حاصل شد. کشور را به چهار ایالت بزرگ
تقسیم کردند. انوشیروان برای هر ایالتی هم به سیاق امروزی استاندار تعیین
کرد. منتها تا زمانی که انوشیروان خودش در قید حیات بود سرپرستی و نظارت
نسبت به قسمت های مختلف ایران داشت. ولی وقتی او از بین رفت به تدریج
جانشینانش رو به ضعف نهادند تا دوران سلطنت یزدگرد سوم یعنی آخرین سلطان
ساسانی که توده مردم به خاطر مشکلات اقتصادی و معیشتی در عذاب بودند. علتش
این بود که در آن زمان دولت ایران با روم شرقی جنگ های مکرری داشت، برای
نیروی جنگی در این موارد همیشه از طبقه سوم و چهارم توده مردم استفاده می
کردند و این مساله فشار زیادی به آنها می آورد. گذشته از این مالیات سرسام
آوری از مردم می گرفتند، آن هم نه از طبقه اول بلکه بیشتر این مالیات به
طبقه سوم و چهارم تحمیل می شد. مردم از هر جهت در مضیقه بودند به طوری که
اگر غیر از ظهور دین اسلام و به وجود آمدن راهنمای عالی قدری مثل پیغمبر
عظیم الشأن اسلام هر حرکت دیگری از خارج می آمد، مردم ایران به طرف آن می
رفتند. در چنین اوضاعی نهضت مسلمان ها ایجاد شد.اعراب از دو کشور قدیمی
ترس و واهمه داشتند و احترام زیادی برایشان قائل بودند؛ یکی ایران بود و
دیگری روم شرقی. اما قابل توجه است که به گفته مورخان اروپایی، نه مورخان
ایرانی و مسلمان که گفته شود خودی هستند، مستشرقان اروپایی مثل گوستاو
لوبون و گلدزیهر و دیگران نوشته اند سپاهیان مسلمان وقتی تصمیم گرفتند به
ایران حمله کنند افراد سپاه تجهیزات جنگی لازم را نداشتند. حتی شمشیرهای
خودشان را با یک نخ یا پارچه کهنه به کمر می بستند. غذایشان یک مشت نخود
یا مواد خیلی ساده یی بود و اکثر قریب به اتفاق شان هم پیاده سپاه بودند و
اسب نداشتند ولی در مقابل چیزی داشتند که سپاهیان ایران نداشتند. آنها به
ایمان راسخ مجهز بودند، یعنی اعتقاد داشتند به اینکه مرگ سرانجامی حتمی
است. وقتی موعد مرگ فرارسید چه در میدان جنگ باشیم چه در رختخواب،مرگ
سراغمان می آید. در صورتی که سپاه یزدگرد با تشریفات هرچه تمام تر تجهیز
شدند منتها فاقد ایمان بودند. یکی از جنگ هایی که مسلمانان با سپاهیان
یزدگرد انجام دادند در تاریخ به نام نبرد زنجیرها یا جنگ سلاسل معروف است.
علتش این بود که فرمانده سپاه یزدگرد که احتمال قریب به یقین هرمزان بوده
برای اینکه افراد سپاهش شب فرار نکنند پاهایشان را با زنجیر می بست.
-این مساله از نظر تاریخی مستند است؟ بعضی گفته اند این مسائل بعد از اسلام مطرح شده است.
تمام مورخان نوشته اند. متاسفانه
بعضی از مورخان ایرانی حقیقت را ننوشته اند، می نویسند اسلام به زور بر
مردم تحمیل شد، در صورتی که مهم ترین و بزرگ ترین توصیه یی که از طرف
خلیفه عمر به سپاهیان می شد خوش رفتاری با مردم بوده است. من همیشه گفته
ام دین اسلام به هیچ وجه به ملت ایران تحمیل نشد. ایرانیان با طیب خاطر آن
را قبول کردند برای اینکه اسلام نوید مساوات و برابری می داد. هیچ نهضتی
در دنیا نیست که مثل دین اسلام در مدت کمتر از 20 سال جهانی شود. از
اسپانیا دین اسلام رونق پیدا کرد تا هند و سرحدات چین. بدون تردید در آن
زمان نهایت خوش رفتاری را با مردم می کردند و دسته دسته عده زیادی به دین
اسلام می گرویدند.
-اما در همان زمان برخی از ایرانیان مسلمان نمی شوند مثل مناطق طبرستان و مازندران که مقاومت می کنند.
به علت موقعیت کوهستانی که داشتند، موقعیت طبیعی کوه های البرز، مسلمانان نتوانستند تا 250 هجری قمری به آنجا راه پیدا کنند.
-در همین رابطه این پرسش را
مطرح می کنند که اگر علت روی آوردن به اسلام جاذبه آن بوده و مردم
داوطلبانه به سمتش آمده اند، چرا آن قسمت ها مسلمان نشده اند؟
آن موقع مازندران مثل امروز نبوده
است. طبق اسناد و مدارک متقن تاریخ در همان عصر ساسانیان قریب به 17
سلسله کوچک در شمال ایران مستقل از ساسانیان حکومت می کردند. طول کشید تا
این موج به آنها برسد. دین اسلام نوید برابری، برادری و مساوات می داد که
ناشی از تعالیم پیغمبر بزرگ اسلام است. به همین خاطر در مدت کوتاهی کمتر
از 20 سال از اسپانیا تا هندوستان به زیر پرچم آن درآمدند. اسلام می گفت
امتیاز هر فردی به اعتقادات راسخ و تقوای اوست.
-ولی در تعالیم زرتشت هم مبانی ارزشمندی وجود داشته، مثلاً بین زن و مرد تبعیض قائل نبود و...
ولیکن اختلاف طبقاتی خیلی زیادی در جامعه آن زمان ایران وجود داشت.
-ولی در تعالیم زرتشت نبود.
بله، اما در دوران ساسانیان اختلاف طبقاتی خیلی زیادی
بود. بین ایران و روم شرقی درگیری زیادی وجود داشت و اینها نارضایتی
ایجاد کرده بود.
-در مورد حمله اعراب
به ایران مسائلی طرح شده از جمله اینکه اینها کاخ ها و اموال را غارت
کردند. در مدائن فرش بهارستان را غارت کردند.
در جنگ معمول بوده که وقتی جایی را فتح می کردند
غنیمت می گرفتند. غنائم جنگی مطابق معمول مال طرف غالب بود. الان هم هست.
البته بدون تردید مقداری از این مسائل غلو است. با هیچ کدام از این مسائل
این حقیقت را نمی شود کتمان کرد که مردم آن زمان از حکومت ساسانی ناراضی
بودند. گرسنه بودند. اگر رضایت داشتند چنان نمی شد.
-ماجرای فیروز نهاوندی معروف به ابولولو چه بود. بعضی ها از او داستان ها ساخته اند.
او یک اسیر ایرانی بود. چند نفر
که بیشترشان نهاوندی بوده اند به خلیفه عمر شکایت می کنند. عمر به دلیل
اشتغال زیادی که داشته رسیدگی به کار آنها را فراموش می کند. کسی هم نمی
تواند بگوید چه علتی باعث شده به این شکایت رسیدگی نشود. ابولولو هم تنها
نبوده. پنج شش نفر بودند که تصمیم می گیرند عمر را ترور کنند. منتها به آن
افراد لطمه یی وارد نمی شود. ضربتی که به شکم عمر می زند آن موقع چون پنی
سلین وجود نداشت، عفونت پیدا می کند و این زخم منجر به مرگ عمر می شود.
منبع: مصاحبه دکتر عزیزالله بیات با وبگاه "نهاوند کهن شهر زیبایم".
( این وبگاه چند وقت پیش این مصاحبه رو از آن کپی کردم متاسفانه اکنون از دسترس خارج شده.)