«آرمینیوس وامبری که در خدمت استعمار انگلستان بود: «... در مدت اقامتش در
استانبول کوشش می کرد توجّه روشنفکران ترک را به خویشاوندی نژادی و فرهنگی
شان با ترک های آسیای مرکزی جلب کند.»(45) وامبری «... با بسیاری از ترک ها
تماس و با سلطان عبدالحمید شخصاً دوستی داشت... او از رابطه ی قومی و
زبانی میان ترک ها و مغول ها سخن می گفت و نظریّاتی را که بوسیله ی
دانشمندان بلغاری تکامل یافته بودند ارائه می داد. آنها ترک ها، فنلاندیها،
بلغاریها و استونی ها و دیگر اقوام را در گروه تورانی قرار می دادند.»(46)
وامبری که می کوشید در رقابت استعماری روسیه و انگلستان در آسیا دشمن
نیرومندی در برابر روسیه به وجود آورد، سخت پان تورکیسم را تبلیغ می کرد و
بر مسئله ی خویشاوندی ترک ها و مغول ها تکیه می نمود و معتقد بود که ترک
های اصلی از نسل مغول ها هستند نه تاتار، و نظر می داد که اقوام ترک در
هجوم هون ها به اروپای شرقی شرکت داشته اند.(47) مجسمه آتاترک در اسرائیل
یکی از نتایج خویشاوند شمردن ترک ها و هون ها این شد که آتیلا و چنگیز از
جانب پان تورانیست ها و پان تورکیست ها بعنوان قهرمانان بزرگ تاریخ ترک
مورد تکریم و تجلیل قرار گرفتند. ضیاء گوک آلپ در اشعار خود می گوید: «...
آتیلای من، چنگیز من، این قهرمانان که شهرت بزرگ نژاد مرا می سازند دچار
تهمت و افترا شده اند در حالی که کمتر از اسکندر و سزار نبوده اند.»(48)
نکته ای که مورد توّجه گوک آلپ و بسیاری از پان سازها و پان بازها در همه ی
اقوام و ملل قرار نگرفته و نمی گیرد این است که چه آتیلا، چه چنگیز و چه
سزار و اسکندر و همتایانشان از سایر اقوام و ملل، از نظر تاریخ و تمدّن
بشری در سطح بسیار نازلی قرار دارند زیرا تجاوز، خونریزی و کشتار و غارت از
طرف هر کس و رهبر و پیشوای هر قوم و نمایندگان هر ملّت و طبقه ای صورت
گیرد کاری غیرانسانی و غیراخلاقی است و تجاوز به حیات انسانها، بدون توّجه
به قومیّت متجاوز و متجاوزان چه در گذشته های دور یا نزدیک و چه در زمان
حاضر انجام گرفته باشد محکوم و مردود است. نه فقط تجاوز و ظلم و غارت بلکه
باید متجاوز، ظالم و غارتگر را در همه ی اشکال آن محکوم دانست و رد کرد نه
اینکه متجاوز خودی را «فاتح» شمرد و به او افتخار کرد امّا متجاوز بیگانه
را «وحشی و غارتگر» دانست و به او لعنت فرستاد.»پروفسور شاپور رواسانی/نادرستی فرضیه های نژادی آریا، سامی و ترک/ص102-103
پاورقی هادر این لینک