ناسیونالیسم یا ملی گرایی چیست؟
«ناسیونالیسم نوعی ایدئولوژی است که خاستگاه آن،غرب بوده و بر تفاوت های ظاهری انسانها و ملیت های آنان تاکید می ورزد. رگه هایی از ناسیونالیسم، در عرصه روابط بین الملل نیز با عنوان«منافع ملی»،«امنیت ملی»،«اقتدار ملی» و«اقتصادملی»
رخ می نماید. صاحبان این اندیشه،می کوشند با وادار کردن انسان ها به
وفاداری و حمایت بی چون و چرا از ملیتشان،به دستاوردهای زیر دست یابند:
1: تفاخر ملت به ملیت، تاریخ و گذشتگان خود و احساس برتری نسبت به ملت های دیگر
2:عصبیت و حمایت کورکورانه از افراد و گروه هایی که در ملیت و سرزمینی که در آن زندگی می کنند،با آنان متحدند؛
3:به حساب آوردن ملت،در تعیین حاکمیت و قانون گذاری،به عنوان بالاترین مرجع.
اگر
چه بنیان گذاران این مکتب،ان را باعث وحدت و خیزش ملت ها دربرابر ستم می
شمرند،ولی با گشترش آن در جهان،مردم شاهد تبعیض، بیعدالتی،اختلاف و جنگ های
خانمان سوزی،مانند جنگ های اول و دوم بودند.»1
پیدایش ملی گرایی و علل آن در بین مسلمانان
«از لحاظ تاریخی ملی گرایی ابزاری بوده است در خدمت غرب استعمارگر برای براندازی خلافت عثمانی، از بین بردن وحدت مسلمانان، برانگیختن دشمنی و جنگ میان آنان، منحرف کردن آنان از خط اسلام، استوار کردن پایه های سلطه و سیطره شان بر آنان.
این ملی گرایی منشاء مصیبت هایی است که مسلمانان در قرن بیستم – ودر صدر
همه آنها قضیه فلسطین- با آن مواجه شدند. البته نمی توان از حرکتی که
براساس تفکر غربی استوار است و در دامان مؤسسات استعماری نشو و نما یافته و
در سایه گمراه سازی دیگران، غالب ساختن هیمنه غربی را عمل می کند انتظاری
غیر از این داشت. ما چه انتظاری می توانیم داشته باشیم از جنبش های ملی
گرایی ای که لورنس مؤسس آن است که در این مورد می گوید: «من
به تفکر ملی گرایی عربی ایمانی عمیق داشتم و پیش از حضورم در حجاز اطمینان
داشتم که این تفکری است که ترکیه را به فروپاشی خواهد کشاند.» و نیز می گوید: «من قصد داشتم امتی جدید تشکیل دهم و به بیست میلیون نفر از سامی ها بنیان هایی را عرضه کنم تا رؤیاهای خود را درگرایشات ملی، بر آنها پایه گذاری کنند، همه سرزمین های امپراتوری عثمانی در نظر من با مرگ یک نفر انگلیسی برابری نمی کند.»
احساس ملی و میهنی، احساسی انفعالی است که منشأ آن عاطفه توجیه نشده
است،تأکید بر این بعد در آدمی به غلبه دادن عاطفه بر عقل می انجامد و این
یعنی انحطاط اندیشه.»2
امام خمینی با اشاره به ایده های ملی گرایی در ایران و جهان اسلام می فرماید: «اینها
مأمورند که نگذارند مملکت آرام باشد، اختلاف ایجاد کنند، هر جا به یک
صورتی، آن طرف مرزها که برادرهای ما در آن جا هستند به صورت این مذهب و آن
مذهب اختلاف ایجاد می کنند در آن هایی که لسانشان ترک است با آن هایی که
لسانشان کرد است با آنهایی که لسانشان فارس است، به عنوان عشیره ای، به
عنوان اینکه این گروه با آن گروه دو زبان دارند دو فرهنگ دارند از این راه،
کردستان علی حده، آذربایجان علی حده، خراسان علی حده، به این اسباب مختلف و
تشبسات مختلفه می خواهند که برادرها را به هم بریزند.»3
آرنولد توین بی،شرق شناس و مسئول سابق وزارت امورخارجه بریتانیا می گوید:
«بازگشت
ملی گرایی مرهون بازگشت استعمار است.ملی گرایی علامت و دلیل وجود استعمار
است.هرجا که ملی گرایی یافت می شود، پس استعمار وجود دارد و عکس آن نیز
وجود دارد...»4
و: «تحفه های تمدن غربی مستی و ملی گرایی است...»
اقبال لاهوری نیز دراین باره چنین استدلال کرده است: «در
آن زمان که دعوت به قوم پرستی در هندوستان و به طور کلی ، در جهان اسلام
پدیدار نگشته بود، در خلال کتبی که از مولفین اروپایی می خواندم،به طور
آشکار معلوم بود که نقشه های استعماری اروپا دعوت به سوی ناسیونالیسم را
هدف خود قرار داده و می خواهند با این راه صفوف مردم را به هم بزنند، زیرا
در نظر آنان،دعوت به ناسیونالیسم و ملیت پرستی،اسلحه برانی است که از همه
بیشتر، به آن احتیاج دارند و این احتیاج،ایجاد کرد که برای نابود کردن وحدت
دینی در جوامع اسلامی، مردم را به سوی اصول ناسیونالیستی دعوت نمایند»5
ابوالاعلی مودودی، نیزگفته است : «دو
شیطان بر ملل غربی مسلط شده اند، دو شیطان نیرومندی که این ملتها را به
جایی می برندکه موجب هلاکت است: یکی قطع نسل است و دیگری شیطان ملی گرایی.»


ملی گرایی و افتخار به تاریخ و گذشته ملت خویش
«گرایش
به این مسئله،بدان علت است که ملی گرایان وقتی در دوره معاصر ملتشان،نقطه
های افتخار آمیز روشنی نمی بینند،ناچار به گذشته رو می آورند و می کوشند در
بین گذشتگان خود و در تاریخ،دست آویزی برای اثبات برتری ملت خود بیابند و
در این راه، از بزرگداشت اشخاص جنایتکار،ستمگر،مستبد و...نیز، به صرف اینکه
به ملیت آنان اعتلا بخشیده اند،کوتاهی نمی کنند.تاجایی که جنایتکاران
تاریخ را قهرمانان ملی معرفی می کنند.(اگر چه تجلیل از قهرمانان واقعی و
انسان های برجسته تاریخ،خوب وسندیده است.)
از
دیدگاه اسلام،انسان بجای فخرفروشی به گذشتگان،باید به تاریخ با دید،پند و
عبرت آموزی بنگرد و آن را آیینه ای برای دیدن آینده خود و تلاش برای ایجاد
آینده بهتر بداند.این مطلب در آیات بسیاری از قرآن کریم،به چشم می خورد:
آیا
در زمین نگشته اند تا ببینند فرجام کسانى که پیش از آنان بودند چگونه
بوده است [آنها به مراتب از حیث تعداد] بیشتر از آنان و [از حیث] نیرو و
آثار در روى زمین استوارتر بودند و[لى] آنچه به دست مى آوردند به حالشان
سودى نبخشید (غافر:82)
و در حدیثی از پیامبر (ص) می خوانیم:
«گروه
هایی که به پدران خود که از دنیا رفته اند،افتخار می کنند،باید از این کار
دست بردارند که این مایه های افتخار،ذغال های جهنم اند و اگر دست
برندارند،نزد خدا از جُعَل هایی که کثافات را با بینی خود جابه جا می کنند،
پست تر خواهند بود.به درستی که خداوند تعصب و فخرفروشی جاهلیت را از میان
شما برداشت.پس مردم یا مومن پرهیزگتارند و یا گنهکار شقاوتمند(یعنی ملاک
این است) مردم فرزندان آدمند و آدم از خاک آفریده شده است.»میزان الحکمه ج7ص416...13
ملی گرایی عامل پایین آمدن ارزش انسان و محدود شدن افق فکری او:
«با اینکه همگان معترفند که ارزش انسان به اندیشه او است، مکتب ناسیونالیسم این ارزش را به چند عامل کم ارزش،همچون خاک،نژاد،خون و زبان خاص می دهد و این عوامل را ملاک ارزش گذاری در میان انسان ها قرار می دهد و او را به فداکاری برای اینها تشویق می کند.
بنابراین ، می توان گفت ملی گرایی احساسات را بر عقل ترجیح می دهد و به جای آموزش اخلاق عمومی به انسان ها به آنان اخلاق ملی می آموزد که بر اساس آن ،اندیشه انسان، در مرزهای جغرافیایی محدود شده
و عدالت و حق را تنها در محدوده آن می بیند و به جای آنکه در اندیشه همه
افراد بشر باشد،تنها به منافع ملی ،امنیت ملی، اقتصاد ملی و مانند آنها می
اندیشد.
«علامه محمدباقر مجلسی(ره) در بحارالانوار می گوید:"یکی
از اشتباهات شیطان،این بود که به جسم آدم نگاه کرد که از خاک آفریده شده
است و روح مقدس او را که خداوند در باطن او به ودیعه گذاشته بود،در نظر
نگرفت." (بحارالانوار ج ص287)
این
دقیقا همان کاری است که پیروان شیطان،یعنی ملی گرایان،انجام می دهند؛ یعنی
انسان ها را بر اساس ویژگی های جسمی شان،همچون رنگ،خون،نژاد،زبان و
سرزمین،مقایسه و دسته بندی می کنند و در این کار،هرگز مسائل معنوی و
اعتقادی را دخالت نمی دهند.»14
و در سخن ائمه اطهار درباره مباهات به نیاکان که در بین پان ها بسیار رواج دارد آمده است:
از حمران روایت است که ابوجعفر ( امام محمد باقر ) علیه السلام گفت : سه چیز از اعمال جاهلیت هستند : فخر در انساب، طعن در احساب و استسقاء به انواء
( وسائل الشیعة ج : 8 ص : 16: بَابُ عَدَمِ جَوَازِ الِاسْتِسْقَاءِ
بِالْأَنْوَاءِ و بحارالأنوار ج : 55 ص : 315 : باب آخر فی النهی عن
الاستمطار بالأنواء و الطیرة و العدوى ) .
------
این توضیحات این نکته را می رساند که ایجاد وحدت ملی بر پایه هایی غیر از ناسیونالیسم(که در ایران موجب تفرقه افکنی ست) شدنی و میسر است. همانطور که تجربه ایران بعد از انقلاب اسلامی، شاهد این سخن است و ثابت می کند که امکان پذیرفتن وجوه مثبت ملی گرایی نیز میسر است. این تجربه ی موفق، سخنان ملی گرایان پان ایرانیست را که تبلیغ می کنند راه ایجاد وحدت ملی، پایبندی به ناسیونالیسم است، بی اثر می کند. بعبارتی دیگر محصول عملی پان ایرانیسم و ناسیونالیسم؛ خصوصا از نوع منفی و افراطی اش که با خرده فرهنگ ها و دیگر هویت های غیرپارسی ایرانی سرستیز دارد، در نهایت می تواند به تجزیه ایران منجر شود! کما اینکه سیاست های هویتی و یکسان ساز دوران پهلوی در نهایت در بین اقوام ایرانی منجر به تفرقه و کنش هویتی شد و حس قوم گرایی منفی را پرورش داد.این نکته باید آویزه گوش متولیان فرهنگی کنونی در جمهوری اسلامی باشد و از تاریخ عبرت گیرند...!
برترانگاری و نفرتپراکنی تحت لوای ملیگرایی به تفرقه و جدایی میان مردم منجر خواهد شد و نه هم گرایی یا همدلی. چنان که تاکنون فعالیتهای به ظاهر ملیگرایانه و در باطن تمامیتخواهانه، موجب تشدید تنشهای قومیتی شده .
همچنین بنگرید به :
پاورقی:
1- دیباچه کتاب ناسیونالیسم از دیدگاه اسلام
2،3،10،12 هفته نامه پرتو- 21/6/86
4- سیر اندیشه ملی گرایی از دیدگاه اسلام و تاریخ ص205
5- علامه اقبال لاهوری- سیر تفکر جدید در اروپا ص196
6-ناسیونالیسم از دیدگاه اسلام
7- شاپور رواسانی،زمینه های اجتماعی هویت ملی ص33
8- ناسیونالیسم از دیدگاه اسلام ص107
9-همان ص-109-108
10- اینجا
11- همان ص 39
13- ص-56-54
14- ص40 و ص46