زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...
زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...

چرا عیلام و نه ایلام/ هایده ترابی

«برخی از فضلای نخوانده مُلّا (با راهنمائی کارشناسانی مغرض و تحریف گر) که در فضای مجازی هم سخن پراکنی می کنند، می گویند ننویسید "عیلام"، بنویسید "ایلام". زیرا نگارش "عیلام" عربی است. چرا که آن مردمان و سرزمینشان عرب و عربی نبودند که حال ما بیائیم نگارش نام سرزمینشان را معرب کنیم. واقعیت این است که آن مردمان غیر ایرانی و غیر عرب به سرزمین خود اصلاً "عیلام" نمی گفتند، می گفتند "هَلتَمتی" یا "هَتَمتی".

"هَل" در زبان عیلامی به معنی سرزمین است. "تمتی" معنی سروران یا نجبا (و شاید خدایان هم؟) می دهد. در این مفهوم می شود "سرزمین سروران" یا "سرزمین نجبا" (و شاید "سرزمین خدایان"؟).

 امّا نام عیلام (با همین نگارش) در مفهوم باستانی از طریق تورات و انجیل (آرامی و عبری) و برگردان الفبائی عربی آن وارد زبان فارسی شده است. تورات عبری هم باید آن را از آرامی یا از زبان باستانی مردۀ اکّدی گرفته باشد که کهن ترین زبان نوشتاری از خانوادۀ زبانهای سامی است: و خوانش آن هم باید نزدیک به صدای "عین" در این زبانها بوده باشد: elamtu

این واژه در اصل سومری است. سومریان از چشم انداز جغرافیای بین النهرینی خود سرزمینهای همسایگان را نامگذاری می کردند. نام این قلمرو را که مراکزی در کوهپایه های زاگرس داشت، به شکل "کور.نیم.کی"/ "کور.اِنیم.کی" یا بعدتر "کور.اِلیم.کی" می نوشتند. "انیم" یعنی "مرتفع /بالائی" و "کور" به معنای کوهستان است. "کی" هم به معنی سرزمین است. بنابراین فارسی سره آن می شود "سرزمین کوههای برافراشته" یا "سرزمینی که در کوههای بالائی هست". حال این واژۀ مرکب سومری  KUR.(E)LIM.KIدر زبان اکّدی کوتاه و دگرگون شده و به شکل  elamtu در آمده است. دلیلش هم دگرگونی آوائی صدای N به L در زبان سومری و بازتاب آن در زبان اکّدی است که باز کردن آن در این یادداشت کوتاه ممکن نیست.

ملک الشعرای بهار نیز نگارش "ایلام" را ردّ می کرد. البته از زاویۀ دیگری. او دادش در آمده بود که چرا نام ساختگی "ایلام" را برای منطقه ای که پیش از این ماسَبَذان یا سیروان یا پشتکوه نام داشته، بکار برده اند. چنانکه همین امروز هم بسیاری استان ایلام را با قلمروی پهناور عیلام باستان که از جنوب غربی تا جنوب شرقی و نواحی مرکزی پیش رفته بود، یکی می گیرند. بهار می نویسد:

"[...] املای آن طبق تصریح مورخان اسلامی و غیرهم عموماً "عیلام" است. به عین نه ایلام به همزه، و هرگاه بتوان در عوض لفظ علی و عشق و عنقا و غیره، اَلی، اِشق، و اَنقا گفت، شما هم به جای عیلام ایلام بنویسید. [...] این نام و این مملکت کهن ربطی به ایرانیان و به تاریخ و مفاخر ایران ندارد." (بهار و ادب فارسی، مجموعۀ یک صد مقاله از ملک الشعرا بهار، به کوشش محمد گلبن، جلد دوم، تهران 2535 ، ص. 269 )

من بر خلاف بهار بر این باورم که از قضا همین "تاریخ و مفاخر ایران" هر چه بوده و هست، بدون فرهنگهای عیلام و تمدنهای بین النهرین و دیگر "انیرانیان" بومی این سرزمین مانند آرامیان و عربها وجود خارجی نمی یافت. امّا خرسندم که وی نیز نگارش عیلام را درست می دید. من با عین می نویسم زیرا می اندیشم با تاریخ زدائی از نگارش واژگان باستانی، پیشینۀ تاریخی ضبط این واژگان در زبان فارسی هم نامرئی می شود. گذشته از این، اگر می خواستیم پارسی خیلی "پاکیزه" بکار بریم، باید برمی گشتیم به پارسی باستان و کتیبۀ بیستون. به عیلام باستانی می گفتیم "اُوجَه" (Ūja)، به بابل باستانی هم می گفتیم "بابیروش" و به آشور باستانی هم می گفتیم "آسوره" و غیره. امّا چنین نمی کنیم زیرا این نامهای غیرایرانی با این نوع نگارش در زبانهای باستانی غیر ایرانی پیشینه ای نداشته و بکار نمی رفته و به فارسی امروز ما نرسیده اند.


 *عبدالمجید ارفعی حرف های غیرعلمی دیگری نیز بر زبان رانده، بعضی سخنان او عجیب و غریب و حتی خنده دار هستند.*

باز هم دربارۀ "عیلام"

وقتی عیلام شناس و کارشناس خط میخی ما کسی مانند عبدالمجید ارفعی باشد، تکلیف بقیه روشن است. ایشان اصرار دارند که واژۀ باستانی "عیلام" با "الف" نوشته شود. استدلال مغلوط و نادقیق وی نشان می دهد که این کارشناس تا چه اندازه علم ناقصی دارد و در قعر تحریفات عرب ستیزی و سامی ستیزی سیر می کند. 

پیش از این نوشتم که چرا نگارش نام "عیلام" با "عین" را درست می بینم و چرا نوشتن آن را با "الف"، تلاشی برای تاریخ زدائی از این واژۀ باستانی می دانم. 

خوانش و آوا-نگاری ارفعی از متن استوانۀ گلی کورش هم، جدا از تفسیرهای غیرعلمی و ضدتاریخی اش، اشتباهات مهمی دارد. پتر شاودیش (آشورشناس آلمانی) کسی است که آخرین و دقیق ترین آوا-نگاری را از این متن عرضه کرده است. او در پانویسی در کتابش اشاره ای یک خطی به کار ارفعی هم می کند. شاودیش می گوید که متأسفانه خوانش ارفعی درخور تکیه نیست. (نقل به مضمون)

همچنین بنگرید به این یادداشت از هایده ترابی (نیاز به فیلترشکن!)

نظرات 1 + ارسال نظر
سل چهارشنبه 17 آبان 1402 ساعت 10:04

۱۴۴. ۱۷ ابان ۱۴۰۲

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد