زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...
زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...

تاملی در اسطوره شهربانو

گمان نمی برم کسی از ما ایرانیان باشد که داستان بی بی شهربانو-که او را دختر یزدگرد و همسر امام حسین و مادر امام سجاد می دانند- از پدران و مادران و ریش سفیدان و سال خوردگان نشنیده باشد.
ما در این مقاله برآنیم که به تحلیل این داستان بپردازیم؛برای این که ابتدا این داستان را از نظر تاریخی مورد بررسی قرار دهیم و سپس به مسائل دیگر می پردازیم.
دکترسیدجعفر شهیدی در خصوص این داستان چنین می نویسد:«نویسنده سی سال پیش که چنین بحثی را گشود،نوشت:من داستان شهربانو را باور نمی کنم چون سندهایی که این داستان در آن آمده درست نیست.اکنون هم می گویم اگر پایۀ چنین شهرتِ دراز مدت بر این سندها است که بررسی شده،چندان ارزش علمی ندارد. اگر پژوهنده ای سندی قطعی و غیرقابل تردید بیابد،بر او است که آن را در معرض قضاوت محققان قرار دهد» (شهیدی.1366:10)
دکتر شهیدی علاوه بر بحث تاریخی به بحث حدیثی نیز می پردازد ولی باز به همان نتیجه ی گذشته می رسد.دکتر شهیدی گفتار خویش در این مورد را چنین به پایان می برد:«در عصر ما افسانه پردازی ،شهربانو را در سال شصتم هجری از جانب امام حسین روانه ی ایران می سازد تا سپاهی فراهم آورد و حکومت معاویه را بر اندازد و این افسانه ها از مجله های فکاهی به کتاب و مجله های علمی منتقل شده و دور نیست که در آینده یکی از سندهای پژوهندگان به حساب آید.» (شهیدی.26:1366)
مشاهده کردیم که دکتر شهیدی با هواداران این داستان هم داستان نیست.
اکنون به سراغ استاد مطهری می رویم تا ببینیم نظر ایشان در این خصوص چیست؛چرا که ایشان هم به تاریخ اسلام آشنایی و اشراف دارند و هم به علم حدیث و رجال.
استاد در کتاب«خدمات متقابل اسلام و ایران» چنین بیان می کنند: که :«در اینجا نیز اصل داستان که یزدگرد دختری به نام شهربانو یا نام دیگر داشته و افتخار عقد زناشویی حسین بن علی(ع) و مادری امام سجاد(ع) نایل شده باشد از نظر مدارک تاریخی سخت مشکوک است»(مطهری 131:1357)
مطهری در ادامه به نقل نظرات دیگر محققان نیز می پردازد:«خود ادوارد براون از کسانی است که که داستان را مجهول می داند،کریستین سن نیز موضوع را مشکوک تلقی می کند، سعید نفیسی در تاریخ اجتماعی ایران آن را افسانه می داند» (مطهری132:1357)
مطهری آن گاه به سراغ روایت کتاب «کافی» که داستان آوردن دختران یزدگرد در زمان عُمَر و آزادگذاشتن عمرآنان را در انتخاب کردن همسر و انتخاب یکی از آنان حسین بن علی(ع)، رابیان کرده ،رفته و آن را مورد بررسی و تحلیل سندی قرار می دهد و چنین نتیجه می گیرد:«در سَند این روایت دو نفر قرار دارند که این روایت را غیر قابل اعتماد می کند،یکی ابراهیم بن اسحاق احمری نهاوندی است که علمای رجال او را از نظر دینی متهم می دانند و روایات او را غیرقابل اعتماد می شمارند و دیگری عمرو بن شمر است که او نیز کذّاب و جعّال خوانده شده است»(مطهری132:1357)
در بالا مشاهده نمودیم دو تن از پژوهشگران برجسته تاریخ و حدیث چه نظری راجع به این موضع دارند. پس تا اینجا برای ما روشن شد که این داستان را باید افسانه و دروغ تلقی کرد.
اما در اینجا این پرسش به ذهن انسان می رسد که : چگونه داستانی که سند صحیحی ندارد و چنین سست بنیاد و بی بنیاد است تا این حد مورد اقبال و پذیرش قرار گرفته است؟
به راستی این همه قصه پردازی و داستان سرایی که آری شهربانو دختر آخرین پادشاه ساسانی_یزگرد- به مدینه آورده می شود و در آن جا وی را در انتخاب همسر آزاد می گذارند و وی با کمال میل و رضایت حسین بن علی(ع) را به همسری خود بر می گزیند و پس از ماجرای کربلا شهربانو سوار بر ذوالجناح شده از عراق تا ری می تازد و هنگامی که دشمنان را در تعقیب خود می یابد به بالای کوه می رود و قصد می کند بگوید«یا هو» مرا دریاب ولی به اشتباه می گوید «یاکوه» مرا دریاب و در نتیجه کوه می شکافد و وی را در دل خود فرو می برد و از آن زمان آن کوه محلی می شود برای نذر و نیاز و عرضیه ی حاجات، چه علتی می تواند داشته باشد؟
به راستی آیا حکم دروغ و افسانه صادر کردن برای چنین داستانی را نباید ناشی از ساده انگاری و سطحی نگری (مردمی ناآگاه) دانست؟
همان طور که از عنوان این مقاله برمی آید داستان بی بی شهربانو را باید اسطوره و تمثیل دانست نه افسانه و دروغ .
در اینجا این مسئله مطرح می شود که تفاوت این دو در چیست؟
نختسین تفاوت اسطوره با افسانه را باید در آن دانست که «اسطوره روایتی مقدس است در حالی که افسانه روایتی است که فاقد هرگونه جنبه تقدس است» (مزداپور.8:1383)
تفاوت دوم،آن که افسانه داستانی است سراسر دروغ، که هیچ پایه و پایگاهی در حقیقت ندارد،خواه آن حقیقت در درون و ذهن و روان آدمیان جای داشته باشد و خواه حقیقتی در بیرون و عالم واقعی، در حالی که اسطوره از جهانی پر رمز و راز سخن می گوید و حقایقی را نشان می دهد که در ناخودآگاه و وران آدمیان جای دارد ولی به جای بهره گیری از بیان بحثی و استدلالی از زبان خیال و شهود سود می گیرد.
یونگ و الیاده،براین باورند که اسطوره داستان مینوی است که بیان گر واقعیت هایی است که با حواس خارجی قابل درک و لمس نیست، از این رو اسطوره روایتی تاریخی نیست بلکه روایتی است برخاسته از ژرفای روان و ناخودآگاه انسان.(دست غیب،1386)
ما معتقدیم در این اسطوره شهربانو را که دختر و در واقع وارث شاهان باستانی و فره مند کیانی است باید نماد ایران و مردم آن دانست و حسین بن علی را که فرزند پیامبر و آورنده دین الهی است-دینی که هیچ ربطی به مسئل نژادی و قومی ندارد و تنها برای دستگیری آدمیان آمده است- باید نماد اسلام دانست. و ثمره و پیوند میان این دو-ایران و اسلام- که امام سجاد است در واقع نماد ایران اسلامی باید محسوب کرد. اما این داستان در همین جا پایان نمی پذیرد و نکته یی دیگر به زیبایی و لطافت این اسطوره می افزاید و آن ماجرای فرو رفتن شهربانو در دل کوه است.
همانطور که می دانیم شهربانو به معنای« بانوی سرزمین» است،زیرا شهر در فارسی باتسان معنای"کشور" میداده است-بازمانده این کاربرد را در واژه«ایرانشهر» به معنی کشور ایران می توان مشاهده کرد و همان طور که می دانیم شهربانو خود لقبی بوده است برا آناهید-الهه ی مادری و باروری و همچنین آب های روان که معابد مربوط به این الهه معمولا در کنار نهرهای آب و دریاچه ها و برکه ها و یا در دل کوه ها بنا می شده است . وبرای آن دوران ازجنبه تقدس و حرمت زیادی برخوردار بوده است. پاره ای از انی معابد از اعتبار و احترامی دوچندان نیز برخوردار بوده اند.یکی از معروفترین و مقدس ترین این زیارتگاه ها، زیارت گاهی بوده است در نزدیکی "ری".
پروفسور مری بویس در مقاله ی «آناهیتا» که در کتاب«سروش پیرمغان» نیز به طبع رسیده است چنین می گوید:«در دوره پارتی وشاید حتا پیش از آن نیز به احتمال زیاد"اردوسیراناهید" را در سرتاسر این سرزمین در عبادت گاه های طبیعی بسیاری نیایش می کردند که در کنار دریاچه ها یا چشمه های جاری از کوهسار پدید آمده بودند یکی از آنها (که با توجه به قداست زیاد آن به گمان قدیمی هم است) در نزدیکی شهر ری بر فراز کوهی قرار داشته و چشمه ای در پای آن روان بوده است. به نظر می رسد این نیایشگاه وقفِ آناهید«بانوی سرزمین»(شهربانو) شده بود.ونیایش در آن از چنان اهمیتی برخوردار بود که پس از پیروزی تازیان وقفِ«بی بی شهربانو» شد که گفته می شود دختر آخرین پادشاه ساسانی و بیوه امام حسین(ع)است.از این رو تا به امروز مسلمانان در آن جا قربانی و نذر و نیار می کنند» (بویس.725:1381)
در اینجا بیش از پیش روشن می شودکه «روان جمعی» یا به عبارت بهتری که یونگ به کار می برد«ناخودآگاه جمعی» ایرانیان تواسته است حقیقت اتحاد ایران و اسلام و زایش ایران اسلامی را در اسطوره ی ازدواج شهربانو با امام حسین و ولایت امام سجّاد نمادپردازی کند؛و البته برای نگه داشت یادگاری کهن از الهه یی باستانی مقدس نیز نمادی دیگر بر این اسطوره افزوده و آن فرورفتن شهربانو در کوه است. در پایان به نکته ای باید اشاره کرد و آن این که اگر داستان شهربانو از لحاظ تاریخی دارای اعتبار وسندیّت بود و به حقیقت در عالم خارج اتفاق افتاده بود از لحاظ مردم شناسی و در شناخت فرهنگ عامّه دیگر ارزش کنونی را نداشت و اساسا قدر و ارزش این اسطوره در این است که به جای وقوع در عالم خارج و درمقطع زمانی خاص آن هم در گذشته در اعماق وجود و کُنه ضمیرناخودآگاهِ مردم این دیار از 14قرن پیش تاکنون پیوسته جریان داشته و درواقع هر روز وقوع می یابد.

رضا مهریزی

منابع و ماخذ:
1-بویس،مری(1381)"آناهیتا"ترجمه زهرا بایستی در"سروش پیرمغان"
2-دست غیب ،عبدالعلی(1386)"اسطوره و ادبیات"ماهنامه کیهان فرهنگی.255و256:49-44
3-شهیدی،سیدجعفر(1366)زندگانی علی بن الحسین
4-مزداپور،کتایون(1383)"داغ گل سرخ و چهارده گفتار دیگر درباره اسطوره"
5-مطهری،مرتضی(1357)"خدمات متقابل اسلام و ایران)