زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...
زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...

بحثی درباره جنگ و شمشیر در کتاب" اسلام و شمشمیر" پورپیرار

مستشرقین و اسلام ستیزان، اسلام را دین شمشیر نامیده اند و مسیحیت را دین صلح(!). تحریفات گسترده در برخی کتب تاریخی و روایی، و وجود گزارشات و روایات ساختگی نیز، خوراک خوبی جهت سوء تبلیغ علیه اسلام، برای دو دسته فوق فراهم کرده است. به همین سبب پژوهشگران مسلمان و حتی برخی محققان منصف غربی، بارها علیه جوسازی های مغرضان روشنگری کرده  و سره از ناسره جدا کرده اند.
 از کتاب اسلام و شمشیر و نویسنده بنیان اندیش اش، اینگونه استنباط می شود که ایشان اسیر این جوسازی ها شده و به مانند انکار یکی از صحابه پیامبر(ص)(سلمان محمدی)،- بدلیل وجود مطالب نادرست در کتب روایی  و سوءاستفاده برخی جریانات از نام ایشان- و در یک برخورد کاملا منفعلانه، به انکار کلیت جنگ های صدر اسلام و غزوات و حتی  آلت قتاله «شمشیر»، پرداخته است و جنگ های صدر اسلام را جعلی، یهود ساخته و حاصل ذهن سیره نویسان کنیسه و کلیسا دانسته است؛ مبادا که اسلام و پیامبر و پیروان اش متهم به جنگ افروزی شوند... .
 پورپیرار درباره جنگ بدر گفته است :
«ما معنای لغت «بدر» را در آیه نمی دانیم ولی با وضوح کامل ملاحظه می کنیم که در آیه سخنی از جنگ و چاه آب به مکانی به نام بدر نیست و آن اشاره که به سه و پنج هزار ملائکه از زبان پیامبر و خداوند در آیه می گذرد، آشکارا صورت تمثیل دارد .»
 این انکار علاوه بر نادیده گرفتن بی دلیلِ فهم مان از زبان شناسیِ آیات مورد بحث، و نتیجتاً غلط انگاری های بدون دلیل ترجمه های رایجِ مترجمان و متخصصان، مستلزم حذف آن دسته از سیره  و سنت و تاریخ صحیحی است که آیات قرآن(درباره جنگ بدر و احزاب و حنین و...) آن را تایید می کند و  نیز تاویل آیاتی دیگر مرتبط با موضوع.
در برخی آیات کلامُ الله، به جنگ بدر و حنین و احزاب به صراحت، و جنگ احد بطور غیرمستقیم، اشاره شده است. اثبات این جنگ ها، قهراً اثبات وجود «شمشیر»(آلت قتاله قبل از اختراع سلاح گرم) را نیز در پی دارد! 
اما ایشان می گوید که ما معنای بدر را نمی دانیم.... این ندانستن، نادانی یا ناآشنایی ایشان با زبان و لغت عرب, و سیر و سیاق و مفهوم آیه را می رساند. لذا نباید این ندانستن را به همه عربی دانان تسری بدهد. پس منطقی این است که به جای «ما نمی دانیم», بگوید «من نمی دانم». و گرنه عموم پژوهشگران مسلمان از صدر تاکنون، و نیز کلیت مسلمانان بر پایه حجیت ظاهر آیه، آن را با وقایع ثبت و ضبط شده در کتب تاریخی-روایی، مطابق می یابند. و البته بدون نیاز به کتب روایی و تاریخی، سیاق و برداشت از آیه بر خلاف گمان ایشان است.
  ایشان معنای بدر و فرشتگان را نیز تمثیلی و سمبولیک می داند. نام این نگرش، جز تاویلِ بی دلیل، و تفسیر به رای چیزی نیست. نگرشی که راه بر سمبولیک خواندن سایر آیات نیز باز می کند. همانطور که برخی ها جن و فرشته و شیطان و جبریل را نیز تمثیل و سمبولیک می دانند. (منظورم برخی روشنفکران وطنی و معاندین اینترنتی است!)
 همچنین برخی آیاتی که درباره غنایم و تقسیم آنها،سخن گفته است نیز مؤید جنگ های صدر اسلام است. (البته هرجا صحبت از غنیمت شده، لزوما به معنی غنایم جنگی نیست).

 جنگ‌های مذکور در قرآن
۱. جنگ بدر: «و لقد نصرکم الله ببدر و انتم اذلة فاتقوا الله لعلکم تشکرون؛ [۱] خداوند شما را در جنگ بدر یاری کرد و بر دشمنان خطرناک پیروز ساخت در حالی که شما نسبت به آن‌ها ناتوان بودید. پس از خدا بترسید تا شکر نعمت او را به جا آورده باشید.»
و در سوره انفال آیات ۴۳، ۴۴، ۱۰، ۹، ۸، ۷ به جنگ بدر اشاه شده است.
۲. جنگ احزاب: «یحسبون الاحزاب لم یذهبوا و ان یات الاحزاب یودوا لو انهم بادون فی الاعراب یسئلون عن انبائکم و لو کانوا فیکم ما قتلوا الا قلیلا؛ [۲] آن‌ها گمان می‌کنند هنوز لشکر احزاب نرفته‌اند و اگر برگردند (از ترس آنان) دوست دارند در میان اعراب بادیه نشین پراکنده (و پنهان) شوند و از اخبار شما جویا گردند و اگر در میان شما باشند جز اندکی پیکار نمی‌کنند.»
۳. جنگ حنین: «لقد نصرکم الله فی مواطن کثیرة و یوم حنین؛ [۳] خدا شما را در جاهای زیادی یاری کرد و در روز حنین (نیز یاری کرد.).»

جنگ احد و اشاره غیرمستقیم به آن:
وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِکَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِینَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿۱۲۱﴾
و [یاد کن] زمانى را که [در جنگ احد] بامدادان از پیش کسانت بیرون آمدى [تا] مؤمنان را براى جنگیدن در مواضع خود جاى دهى و خداوند شنواى داناست (۱۲۱)
إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْکُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِیُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱۲۲﴾
آن هنگام که دو گروه از شما بر آن شدند که سستى ورزند با آنکه خدا یاورشان بود و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند (۱۲۲)
ترجمه  این آیات را بدون پرانتزگذاری هم بخوانیم،باز به وقاع جنگ راهنمایی مان می کند.

نتیجه گیری :
جناب پورپیرار برخلاف ظاهر صریح آیات، قرآن را تفسیر به رای کرده، و بدتر از این آیات را سمبولیک و تمثیلی خوانده است.(بمانند برخی به اصطلاح نو اندیشانی که با عینک پوزیتیویسم، از جن و فرشته و طوفان نوح و ... تفسیری نمادین دارند.)
این امر نتیجه برخورد منفعلانه در مقابل دگراندیشان دینی، و بازی در زمین آنها؛ و تفسیر قرآن بر مذاق آنها تا مبادا اسلام متهم به گسترش از طریق خشونت و شمشیر بشود و الگویی برای حرکت های افراطی معاصر باشد... .
 همچنین طبق نص صریح آیات قرآن -که هر عرب زبانی در این این قبیل آیات، بی نیاز از ظرایف لغوی و تفسیری است -و نیز اجماع و تواتر مسلمانان از صدر اسلام تاکنون؛ شناخت اجمالی از آیات مربوطه را  نیاز از سنت و تاریخ ساخته، و تنها با تکیه بر ظاهر قرآن، موفق به تحلیلی خِردپسند نسبت به قرآن می شویم و می یابیم که وقوع جنگ, و ایجاد مشکل از طرف مشرکین نسبت به دعوتِ ساختار شکنِ پیامبر، اصلا چیز بعیدی نیست. همچنین پذیرش این امر، خود شاهدی است بر سایر آیات مربوط به برخورد فیزیکی سخت مشرکین با مسلمین است؛ از قبیل مفاهیم شهید و شهادت(لا تحسبن الذین یقاتلون فی سبیل الله امواتا...) و جنگ و غنیمت. فلذا انکار جنگ های صدراسلام، انکار نص صریح این آیات را هم در پی دارد.
 بحث شمشیر به مانند ستون فقرات کتاب "اسلام و شمشیر" است. با اندک بررسی و دقت یافتیم بنیاد این تئوری به شدت سست و لرزان است؛ به مانند سایر ادعاهای کتاب. لذا شایسته است  که به جای خودکشی از ترس مرگ، در قرآن نیک تدبر کرد و اسیر نمادگرایی های بی دلیل و انفعال در مقابل مخالفین نشد، و به جای نفی و هدم، سره از ناسره جدا کرد و فهم خودمان را به قرآن برسانیم نه اینکه دیدگاه های خود را به قرآن تحمیل کنیم.