زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...
زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...

خورشید پرستی ساسانیان، و کشتار مسیحیان بیت هوازیه(اهواز) بدلیل نپرستیدن خورشید

«...پس از آنکه دین مسیح در امپراطوری روم دین رسمی گشت و کلیسا در اقصی نقاط این سرزمین سر برافراشت نزاع دائمی میان ایران و روم صورتی دیگر به خود گرفت و رنگی دیگر یافت و از آن جا که زان پس رومیه و یسوعیه دو روی یک سکه تلقی شدند اولین تیرهای بدگمانی در ایران به سوی مسیحیان نشانه رفت؛ از این روی آزار و اذیت اقلیت ترسا در ایران آغاز شد و حسب آن چه که کتاب اعمال شهیدان نسطوری آورده است جمع کثیری از مسیحیان را که که حاضر نشده بودند از دین خویش دست بردارند و کلیسا را رها سازند به هلاکت رساندند. بیشتر این کشتارها در عهد شاپور دوّم موسوم به ذوالاکتاف (310-379میلادی) بوقوع پیوست. درباره یکی از این کشتارها که در بیت هوازیه از توابع خوزستان بوقوع پیوست آورده اند که: مؤبد بزرگ، مسیحیان در زنجیر را به صف کرد و بدان ها گفت بدین گونه شاه شاهان سخن می گوید، به خاطر هیچ نمیرید، بیهوده نابود نشوید، از من اطاعت کنید، خورشید را که سراسر دنیا را روشن می کند بپرستید. همان که من شاهپور شاه شاهان که دارای سرشت خدایی هستم می پرستم آن گاه به جای آن که بمیرید هم چنان خواهید زیست. چون اسیران سر باز زدند مؤبد بزرگ پرسش خود را تکرار کرد و گفت آیا همگی به نپرستیدن خورشید اصرار می ورزید؟! قدّیس ها فریاد کشیدند نه نمی پرستیم، باشد که هر کس بشنود که ما مسیحی هستیم و خورشید را نمی پرستیم. مؤبد گفت در این صورت همه به زیر شمشیر دو دم در افتید و بمیرید. همه قدّیسان فریاد بر آوردند ما نمی میریم، ما زنده می مانیم زیرا مردن در راه خدا زندگی ماست. این حادثه روز دوشنبه ای رخ داد و به فاصله دوشنبه و پنجشنبه مسیحیان اعدام شدند.

منبع: کتاب «تاریخ ارّجان»ص102  اثر حمید مصدر

آیا ساسانیان خورشید را می پرستیدند؟!(درباره سابقه آتش پرستی در شریعت سابق زرتشتان)

از یکتاپرستی در ایران باستان زیاد شنیده و خوانده ایم. اما بررسی مدارک تاریخی مشخص می کند این سخنان، حرفهای دقیقی نیست. زیرا داریوش هخامنشی در کتیبه بیستون با صراحت از وجود دیگر خدایان در کنار اهورا مزدا یاد کرده و این یعنی شرک واضح! و نیز وجود مدارکی  دال بر آتش پرستی در دوره ساسانی؛ که در پی می آید.
 برخی ها، از بیان چنین سخنانی - مثل ایرانیان از همان اول یکتاپرست بودند- اغراض خاصی را دنبال می کند؛ به این طریق که با مقایسه یکتاپرستی دوره قبل و بعد از اسلام، برتری خاصی را به لحاظ  قدمت به نفع دوره باستانی می دهند! برخی نیز از تکرار چنین ادعاهایی قصد بهره برداری ایدئولوژیک یا تئولوژیکِ مبتنی بر یکتاپرستی دارند...!
در این پست مطلبی نقل می کنم از وبگاه حق و باطل که اسنادی ارائه کرده دال بر وجود آتش پرستی در دوره ساسانی. اصطلاح آتش پرستی که می آید، برخی  تشکیک می کنند که این آتش پرستی از سنخ عبادت و پرستش نیست بلکه بمعنی پرستاری می باشد و زرتشتیان در آتشکده ها از آتش خاصی به طرزی نمادین نگهداری یا پرستاری می کنند. اما در این اسناد که مربوط است به مناظرات و مکاتبات مذهبی مسیحیان با موبدان زرتشتی، به وضوح می یابیم که تلقی کشیشان مسیحی همان پرستش یا عبادتِ آتش است که درباره پذیرش و یا عدم پذیرش اش با زرتشتیان مجادله و محاجّه می کنند. مطلب مذکور:
خدای ساسانیان چه بود؟
 در نامه نگاری های موجود بین عیسویان و یا دیگر ادیان با آتش پرستان ساسانی ما هیچ اثری از دین زرتشتی یا کتاب نمی بینیم. از این نامه نگاری ها و مناظره ها می فهمیم که این افراد با هم ارتباط داشته اند و مکاتبه و نامه نگاری و مناظره داشته اند ...

پس طبیعتا اگر کتابی موجود بوده باید نقدی بر آن می نوشتند یا خود آتش پرستان آن کتاب را به عنوان سند معرفی میکردند که نکردند. پروفسور کریستین سن در این باره می گوید: "در مطالعه روایاتی که از منابع نصرانی در دست است ، بیش از هر چیز یک نکته جلب توجه میکند و آن مقام فائقی است که خورشید در آیین مزدیسنی ساسانیان دارا بوده است ." ایران در زمان ساسانیان – کریستین سن – ص 153
یزدگرد دوم به این عبارت سوگند یاد میکند :
« قسم به آفتاب ، خدای بزرگ ، که از پرتو خویش جهان را منور و از حرارت خود جمیع کائنات را گرم کرده است » ( الیزه – لانگولا – ج2- ص 197)
و این پادشاه چهار بار سوگند به آفتاب را تکرار کرده ( همان– ص 198 )
وقتی که روحانیون عیسوی را به ترک آیین خود واداشتند، شرط کردند که به جای معبود سابق خود خورشید را بپرستند و این نکته در رسائل شهدای سریانی به کرات تصریح شده است. شاپور دوم به شمعون برصبعی قول داد که بر جان او ببخشاید، اگر آفتاب را ستایش کند ( لابور ص 65 )

بنابر روایت پروکوپیوس (جنگ ایران – کتاب اول – بند 3) از احکام مغان این بود که شمس طالع را باید ستایش کرد. الیزه عبارت ذیل را از زبان رئیس خلوت پادشاهی ایران نقل میکند :«شما نمیتوانید از پرستش خورشید امتناع بورزید ، زیرا که خورشید از پرتو خود عالم را روشن می کند (لانگولا ج 2 ص237)"
کریستن سن – ایران در زمان ساسانیان – ص 286-287
نامه پادشاه به عیسویان ارمنستان و پاسخ عیسویان به او ...
فرمانی که مهرنرسه به عنوان پادشاه ساسانی به نجبای ارمنستان فرستاد. لازار فرپی (اکینیان 1 ص 375-76) که ظاهرا نیم قرن پس از وقایع مذکور میزیسته آن اعلامیه را به شرح ذیل نقل کرده :
"ما دیانت خود را که مبتنی بر حقیقت و بر اساس قواعد محکم است ، برای شما فرستادیم .میل داریم شما ...کیش مقدس و حقیقی ما را بپذیرید و دیگر در آن دیانت که همه میدانیم باطل و بیفایده است باقی نمانید .بنابراین پس از مشاهده این فرمان بدون اینکه خیالات دیگری در خاطر خطور دهید باید اصول دیانت ما را به طیب خاطر بپذیرید."(لانگولا ج2-ص281)
 پاسخ عیسویان به تهدید پادشاه:
"ما هنگامی که در حضور شاهنشاه بودیم مغان را که قانونگذار شما هستند ، مورد استهزا قرار میدادیم . از این رو محض احترام شما آن نامه را که موجب استهزا میباشد باز نکردیم و دست خط شما را نخواندیم زیرا دینی که میدانیم تحقیقا باطل است و نتیجه اوهام مشتی دیوانه و نادان بیش نیست و تفصیل موهومات آن را علمای مزور شما شرح داده اند ، هرگز قابل پیروی نشناخته اصول آنرا شایسته استماع و قرائت نمی دانیم . در هر حال خواندن شرایع شما موجب خنده ما میشود ...اما راجع به اصل دین خود اجمالا گوییم که مانند شما خورشید و ماه و آتش را نمیپرستیم و این همه خدایانی که شما در زمین و آسمان دارید ستایش نمیکنیم ، بلکه یکتا خدایی را عبادت میکنیم که آسمان و زمین و هر چه در انهاست آفریده اوست" منبع
همچنین بنگرید به این مطلب:

چه کسانی زرتشتیان را آتش پرست نامیدند ؟