ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
معرفی کتاب «ایران و هندوستان در عصر جهانی شدن استعماری: آریاییها، زرتشتیها و همدستان»
نویسنده: ناصرالدین علیزاده، دانشیار روابط بینالملل
انتشارات: غازی کیتابائوی ـ آنکارا
تاریخ نشر: ۲۰۲۱
کلیک کنید (پست تلگرامی)
مشخصات و اسم کتاب به زبان اصلی (تورکی):
Alizadeh, Naseraddin. Sömürgeci Küreselleşme Çağında Iran ve Hindistan: Aryanlar, Zerdüştiler ve Işbirlikçiler (Ankara: Gazi kitabevi, 2021).
منبع: کانال تلگرامی: https://t.me/ilter
به نقل از کانال فضای سیاست و سیاست فضا : «ایران همچون ملتی خیالی، نوشتهی مصطفا وزیری.
از دید وزیری، نامیدنِ کل خانوادهی زبان هندواروپایی به عنوان آریایی یک اقدام خودسرانه و بیپایه بوده است و همچنین این فرضیه که سانسکریت قدیمیترین زبان هندواروپایی بوده نیز مردود شده است.
میدانیم که در اوستا هیچ اشارهای به مردمان ماد و پارس نشده است. در نتیجه الصاق عنوان آریایی یا اوستایی به جمعیتهای مادیپارسی ساکن در غرب درست نیست.
در خصوص این ادعا که هخامنشیان به زبان پرژِن قدیم صحبت میکردهاند نیز باید گفت این زبان الفبای خاص خودش را نداشته و در عوض از الفبای زمان آرامی (زبانی به اصطلاح سامی) استفاده میکرده. همان طور که گریشمن گزارش کرده از ۳۰۰۰۰ لوحهی کشفشده در پرسپولیس هیچ یک به زبانِ پرژِن قدیم نبودهاند. چندتایشان به زبان آرامی اما عمدتن به زبان عیلامی بودهاند.
افزون بر این، طبق برخی پژوهشها کوروش نه شاه ایران بلکه شاه انشان بوده است. اسامی کوروش و کمبوجیه نیز مشتقاتی از زبان عیلامی هستند. همچنان که گراردو نیولی نشان داده است آریا را نه باید معادل با ایران دانست و نه معادل با پارسی.»
دریافت مقاله بصورت پی دی اف
گروه «آریایی» های ایرانی و ایران امروزی
« «گروه «آریایی» های ایرانی –ایران امروزی- که اجمالا شامل: اصفهانی، بختیاری، بلوچ، تالشی، تپری(طبری=مازندارنی)، دیلمی، کرد، کرمانی، فارسی، همدانی و یزدی است. واضح است در حالی که کُرد و لُر به عنوان یک گروه نژادی یا قومی می توانند مورد قبول واقع شوند، هر کرمانی یا فارس یا اصفهانی نمی تواند آریایی به مفهوم نژاد به حساب آید. خراسانیهای امروز خود عجین عجیبی از نژادهای «سفید» (آریایی) و «زرد» و «قرمز» (تورانی) و «عرب» و «هزاره» و غیره است. این امر در مورد «تهرانی»ها هم صادق است که «گلی» از هر «چمنی» هستند. جالب این است که در حالی که امروز، مازندرانیها را ایرانی آریایی «سره» می شناسند، صدها سال پیش در کتاب «بُندهشن» -که از کتاب های معتبر زبان پهلوی می باشد- آمده است که نیاکان آنها «غیرایرانی» و «غیرتاری» بودند.»ص167
«سامی» نژاد نیست
«سامیها» خود به نژاد خاصی که «سامی» باشد مربوط نمی شوند، زیرا «سامی» -یک گروه زبانی در مقابل هند-اروپایی یا ایرانی-اروپایی است نه یک نژاد. (سامیها خود در اساس شعبه ای از نژاد به اصطلاح «سفید»اند)« ص167
تصور فردوسی از وطن
«تصور فردوسی از سرزمین به عنوان «میهن» تصوری مبهم است و برخلاف تصور او در زمینه جنبه و جلوه فرهنگی سرزمین است، برای مثال، فردوسی می گوید:
همی رفت تا کشور «خوزیان» *** زلشکر، کسی را نیامد زمیان
که در اینجا «خوزستان» را یک کشور مستقل تلقی می کند، همچنانکه همین معنی را در بیت زیر تکرار می نماید:
چو صد مرد بیرون شدند از میان *** ز«اهواز» و «ایران» و از «رومیان»
و همینطور که می گوید:
چو «دارا» از «ایران» به «کرمان» رسید*** دو بهر از بزرگان لشکر ندید.»ص79-80
زبان و جغرافیای ملی
«در چهارچوب همین مرزهای به اصطلاح ملی جدید، همه گروههای تشکیل دهنده یک کشور یا یک ملت، به یک تبار و یک ملت و یک زبان تعلق ندارند، هرچند که یک زبان «ملی» به عنوان زبان «دولتی» به گروههای غیرهم تبار، آن هم به حساب زبان ملی و فرهنگ تباری خود آنها، تحمیل شده است.»ص120
قبائل «آریایی» نیمه وحشی
«...این را هم بدانیم که مورخان، قبائل «آریایی» را که قرنها قبل از میلاد از حوالی روسیه به ایران مهاجرت کرده بودند –تا بر سر مردم بومی آن بلا را بیاورند که اروپائیان استعمارگر و مهاجر بر سر «سرخ پوستان» قاره آمریکا و صهیونیستهای اروپا بر سر فلسطینیها آوردند - «نیمه وحشی» خوانده اند.» ص242