زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...
زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...

راه قطع نفوذ صهیونیسم از مسیر اتحاد ایران ترکیه حول مقال مشترک امت می گذرد

امتداد-نادر صدیقی: کدام کشور مسلمان را می شناسیم که به اندازه‌ی ترکیه، فلسطین خواهی ونفرت از اشغالگری صهیونیستی در افکار عمومی آن چنان نهادینه شده باشد و نخبگان آن چنان در تولید دانش ضد صیهونیستی جهد ورزند که مذهبی و خدا باور و خدا ناباور و چپ و راست و ملی و کرد و ترک و کمونیست و اسلام گرا، به رغم همه تضادهای فی مابین، سرزمین نمادها  و واژگان را تبدیل به پاتوق دیداری خود برای دفاع از آن سرزمین باختگان کنند؟

ایران حق دارد در قبال نفوذ انکار ناپذیر اسرائیل حساس باشد و این حساسیت را به شیوه های گوناگون از جمله از طریق مانور نظامی نشان دهد. مثل همیشه فرزندان مرزبان این حوزه تمدنی ایرانی-اسلامی وظیفه خود را در صحنه عملیات به خوبی به  نمایش گذاشتند و باز مثل همیشه در عرصه تبلیغات یعنی در شیوه بازنمایی امر نظامی ضعف شدید داشتیم. تلویزیون های سیاه سفید قدیمی را به خاطر داریم که وقتی آنتن خوب تنظیم نمی شد تداخل دو تصویر متفاوت از دو فرستنده، در نهایت تصویر مغشوشی را بر صفحه واحد ظاهر می کرد. واژگان ضد ترک، ضد همسایه، ضد هویت اهل بیتی قره باغ و ضد امت که از سوی محفلی معین در اتاق فکرهای جنگ افروزی و تفرقه افکنی برای به محاق سپردن پیام اصلی آن مانور به کار رفت اختلالی انکار ناپذیر در ارسال پیام ضدصهیونیستی به وجود آورد. چنانچه در کنفرانسی به منظور نرمال سازی جنایت اسرائیل و ایجاد شکاف در همبستگی همسایگانی در اربیل به روی صحنه رفت، و همچنان که رسانه تجزیه طلبی اسرائیلی “گوناز.تی.وی” نسخه ترکی همان سناریوی ضد ایرانی و ضد اسلامی به نمایش نهاده، اسرائیل از خلال تحریک این یا آن قومیت به تجزیه طلبی دامن می زند. ایران گرایی و یا به تعبیر دقیق تر ایران نمایی “ایران-اینترنشنالی ” ضلع سوم همان سناریوهای اسرائیلی است. هرگاه دیدیم سخن از نوعی هویت “ایران ” می رود که قابل انطباق بر “همه ایرانیان” نیست نباید در سرشت تجزیه طلبانه آن تردید کنیم. تجربه شوروی فرا روی ماست: این ناسیونالیسم ازبکی یا اوکراینی و بالتیکی نبود که به فروپاشی شوروی راه برد نوعی ناسیونالیسم روسی که مسیر اصلاحات اقتصادی و سیاسی را تبدیل به “سیاست هویت” و جدا سری هویتی کرد، نقش اصلی و برتر در فروپاشی شوروی داشت. ایران البته شوروی نیست اما ناسیونالیسمی که این روزها برداشت تک هویتی از مقوله میهن را بر علیه  ایرانِ “همه ایرانیان ” علم می کند و آن گذاری که در پیش چشمان ما از امر اصلاحات به امر هویت در حال شکل گیری است، بی شباهت به ناسیونالیسم روسی که هویتی تکواره از روس بودن را جایگزین اصلاحات شوروی کرد نیست.

به عنوان مثال شعار “گرجستان برای گرجی ها” که امثال قامزاخوردیا در آن دوران سرمی دادند به همان اندازه شعار “روسیه برای روسها” در فضای یلتسینی همان ایام، سرشتی فاشیستی داشت  و سرشت ترکیبی هویت روسی یا گرجی را مخدوش می کرد و به یک هویت تکواره تقلیل می داد اما تجزیه اصلی و فرایند فروپاشی از مرکز آغاز شد و به پیرامون گسترش پیدا کرد. تجزیه طلبی در میهن ما در تیزترین و مخرب ترین وجه خود از خلال آن  شکافی صورت می پذیرد که جریان های ناهمگن در خود مفهوم “ایران” افکنده  و آن را به  دو نیمه “ما” یعنی ایرانی های ناب و ایرانشهری و “آنها” یعنی ترکها، عرب ها، امت گرایان که به صورت هویت های نفوذی در "ما"، بازنمایی و تقسیم و تجزیه می کند. این را در این ایام در حال و هوای یک مانور نظامی به وضوح دیدیم که در تحت ماسکِ بازنمایی مانور، کسانی در سعی در مصادره به مطلوب آن داشتند. مسئله لحظه حاضر جنگ افروزی هویتی نیست، کاملا برعکس؛ کشف جهانی است که به قول ادوارد سعید صرفا متشکل از هویت های متخاصم نباشند:

پس در اینجا این امکان  وجود دارد که در درجه اول جهانی کشف شود که  تنها از عناصر جنگنده ساخته نشده باشد. سپس امکان یک جهان بینی که محدود و قهری نبوده و معتقد نباشد که همه مردم تنها دارای یک هویت اند-یعنی همه ایرلندی ها{صرفا و فقط} ایرلندی اند، هندیان {صرفا} هندی، افریقاییان افریقایی و به همین ترتیب تا حد تهوع. و از همه مهمتر رفتن آن سوی بومی گرایی معنی اش ترک ناسیونالیسم نیست  بلکه اندیشیدن به هویت محلی است نه به عنوان هویت جامع.” ( ادوارد سعید،فرهنگ وامپریالیسم ،ترجمه اکبر افسری،ص ۳۳۸)

آن “ایران”  که به عنوان مثال در محله ایرانشهری‌ها از آن سخن گفته می شود یک هویت بومی و محلی است و نمی تواند جامع “همه ایرانیان” باشد و بنابراین مثل هویت بومی گرایی هویتی ترک و یا کرد و بلوچ می تواند در صورت خودآگاهی به محدویت خویش و ترک ادعای جامعیت در غنی سازی هویتی ایران در مفهوم متکثر و گسترده آن سهیم باشد.

اما هویتی های ایرانشهری-ایران-شاهی این کار را نمی کنند بلکه سعی در قالب کردن هویت محلی و بومی خود به عنوان هویت کل ایران دارند. این امر البته در یک فضای آکادمیک مشکلی برنمی انگیزد، مشکل آنجا آغاز می شود چنان چه در شیوه جماعت مذکور در بازنمایی ضد ترکی و ضد امتی مانور دیدیم، به نام دفاع از یک قرائت خاص از هویت ملی، فربه ترین اجزای هویت ملی یعنی اسلامیت ،همبستگی با همسایگان و پاره‌ های امت مسلمان در قره باغ و یا در فلسطین و دیگر نقاط جغرافیای اسلام در معرض طرد قرار می گیرند. پیروان قرائت فاشیستی از هویت ملی، در همه اشکال ایرانشهری-ایران –شاهی از کشف جهان و از کشف ایرانی که صرفا متشکل از هویت های متخاصم نباشند عاجزند.

ایران کشوری است که باید مستمرا و مکررا در زیر نوری که علوم انسانی در پیشرفته ترین وجه خود عرضه می کند در معرض کشف مجدد قرار بگیرد. آن “ایران” که گویا به زعم پیروان قرائت ایران-شاهی از هویت ملی، یک بار برای همیشه  توسط فرهنگستانی ها و ادب شناسان و کسروی‌ها و پوردواود ها و یا شرق شناسانِ کاشف ایرانشهر، یک بار برای همیشه کشف شده قابل انطباق بر گستره کنونی پویایی کنونی جامعه ایرانی نیست. آن چه که پیروان قرائت فاشیستی از هویت “ایران” به دست می دهد ایران جمهوری نیست، ایرانشهری است که  گویا توسط یک شرق شناس ایتالیایی کارشناس عصر ساسانی کشف شده است. این قبیل کشفیات در حوزه باستان شناسی جای می‌گیرد و نمی‌تواند قابل انطباق بر واقعیت پویای ایران باشد. اساسا “بنیادگرایی” در معنای منفی این کلمه عبارت است از هویتی تکواره و ناب و دیگر ناپذیر که بر یک عصر اسطوره ای موهوم استوار است. آن جا که جمهوری هست یعنی آن که هویت ملی جمهور مردم با همه رنگها و فرهنگ ها و زبان‌ ها و مطالبات خود از خلال انتخابات و دیگر عرصه های تعیین سرنوشت به نمایش درمی آید و این یک امر مستمر است و نه یک سرنوشتی که گویا کاشفان هویت ملی ازخلال کشف ساسانیان و صفویان یک بار برای همیشه کشف کرده اند. در شرایط مشخص زمانه ما هر نوع بازی هویتی ساسانی گری و یا صفوی گری و دیگر اشکال شاهانه هویت ملی مشخصا به کار فعال سازی بازی هویتی در اردوی رقیب یعنی اردوی بازی هویتی خلافت و قرائت فاشیستی از هویت اسلامی می آید که به نوبه خود مطلوب صهیونیسم است.

اگر در جستجوی رگه های آشکار و رویت پذیرِ نفوذ صهیونیسم و اسرائیل هستیم باید در ایران گرایی “نه غزه نه لبنان ” مداقه کنیم: نه در جلوه  خیابانی آن و در تجلی شعاری که بخشی از جوانان  معترض ما سرمی دهند بلکه آنجا که این قبیل شعار ها تئوریزه می شود به قالب نوع خاصی از “ایران گرایی” در می آید که دقیقا سرشت همگانی هویت ملی را هدف گرفته است. آنگاه که جماعتی از سر خشم و اعتراض  شعار “رضا شاه  روحت شاد” سر می دهند مفهوم این شعار باید قبل از هر چیز با توجه به موضوع اعتراض (مثلا قیمت بنزین یا هر چیز دیگر) در نظر گرفته شود اما آنگاه که جماعتی ناسیونال فاشیستی سعی در تئوریزه کردن همان شعار ها دارند و در حاشیه معنایی آن گزاره ها سعی در تئوریزه کردن مفهوم تنگ نظرانه از “ایران” دارند  و ایرانیت جعلی خود را بر علیه هویت ترکی و یا عربی شهروندان خودی و شهروندان همسایه علم می کنند باید به  هوش بود. شعار “نه غزه نه لبنان” نه در جلوه خیابانی و اعتراضی خود بلکه در جلوه تئوریک خود، به میانجی گری ناسیونال فاشیست ها تبدیل به یک تعریف سلبی، و تک هویتی از هویت ایرانی می شود که به کار تفرقه ملی در سطح داخل و همسایه ستیزی در سطح منطقه ای می‌آید. یعنی آن جا که کسانی در جهت تئوریزه کردن شعار “نه غزه نه لبنان” می گویند ایرانی بودن یعنی “مطلقا فلسطینی نبودن”، ایرانی بودن یعنی “مطلقا لبنانی نبودن”، یعنی “مطلقا ترک نبودن”.

وقتی در کهکشان درخشان ادب فارسی هستیم جهانی برای ما کشف می شود که در آن ترک و فارس و عرب و یمن و ترکستان و مصر نه در تقابل با یکدیگر که همکنار یکدیگر در گستره ای خیالین شکوفا می شوند، در این جا در آرمان شهر شعر فارسی، کوچه باغ های نیشابور به لاله  زار کشمیر راه می برند و بغداد سعدی و دجله او در آب رکن آباد شیراز جاری می شود. اینجا در آرمانشهر ادب فارسی خبری از آن  ناسیونال فاشیسم تهوع آور و عفنی که  به موازات نسل کشی فرهنگی اشغالگران آغدام و تخریب و هتک هویت مسجد جامع آن شهر و بیش از ۶۰ مسجد دیگر قره باغی در دیگر شهرها و روستاهای قره باغ، سلب هویت اهل بیتی مردمان آن دیار را در دستور کار قرارداده نیست. حافظ است که می گوید:

یکی است ترکی و تازی در این معامله حافظ/***/حدیث عشق بیان کن بدان زبان که  تو دانی

مولاناست که می خواهد صد زبان بشکفد، صد عشق غنچه برآرد

پارسی گو گرچه تازی خوش تر است/***/عشق را خود صد زبان دیگر است


همچنین بنگرید به این مطلب: 

گلستان اقوام در جوار باغستان های همسایه شکوفا خواهد شد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد