زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...
زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...

رابطه زبان فارسی با زبانهای محلی/رضا براهنی

«...یک مسأله اساسی،  موضوع رابطه زبان فارسی با زبانهای محلی است. زبان رسمی ایران، زبان فارسی است این درست و بر حق است و کسی هم اگر منکر شد بدهید حلق آویزش بکنند. ولی شما نمی توانید منکر زبان های محلی آذربایجان و کردستان و گیلان و مازندران بشوید. مثالش را از آذربایجان میدهم تا اگر به کسی برخورد، همان کس خودم باشم. زبان مادری یک آذربایجانی، فارسی نیست بلکه ترکی است، حالا خواهید گفت، نه! ترکی نیست، بلکه آذری است. من که هم زبان ترکی عثمانی می دانم و هم زبان ترکی آذربایجانی، بشما می گویم که زبان ترکی عثمانی ترکی قفقازی و ترکی تبریزی، و ترکی ترکان ساکن تهران، با فرقهای بسیار ناچیز، تقریبا یکی است، ولی چون ترک تبریزی و ترک تهرانی، زبانش را بصورت مکتوب ندیده و فقط بصورت شفاهی و سینه به سینه آموخته است، کلمات زبانش سائیده شده و حتی در بعضی موارد یک کلمه تبدیل به یک صدا شده است؛ و موقعی که کلمه بطور کامل نوشته نشد و در نتیجه بطور کامل بر زبان رانده نشد تبدیل به صدا می شود و در نتیجه تا حدودی زشت می شود و شاید شما حق دارید بگوئید که ترکی آذربایجانی زبانی است زشت! ولی شما حق ندارید بگوئید که ترکی، زبانی است زشت، بدلیل اینکه شما که در شیفتگی من به زبان فارسی تردیدی بخود راه نمی دهید، قبول کنید که زبان ترکی عثمانی، بهمان اندازه زبان فارسی و فرانسه، زیبا و پر آهنگ است. و این را هم بدانید که اگر فارسی و فرانسه هم بصورت مکتوب در نیایند، آنها هم زیبائی و آهنگ خود را، بشکلی که اکنون دارند، از دست خواهند داد و بهمان اندازه ترکی آذربایجانی یک برتقال فروش که شما فکر می کنید زشت است زشت خواهند شد. و هم چنین اگر ترکان ترکیه حق نوشتن زبان خود را نداشته باشند پس از حدود نیم قرن زبانشان تبدیل بهمان ترکی آذربایجانی ما خواهد شد. ولی شما ممکن است نپذیرید که این ترکی است. گردن من از مو نازکتر است: گفته شما را می پذیرم و می گویم که این زبان بهر اسمی که خوانده شود. فارسی نیست و زبانی دیگر است. بس شما در راه در پیش دارید؛ یکی اینکه بدانید و هر بچه ای را که در یک خانواده ترک متولد می شود از آن خانواده بگیرید و بسپارید بدست یک خانواده فارسی زبان و با بسپارید به یک موسسه جامعی که همه را فارسی زبان تربیت بکنند و بدین ترتیب اجازه ندهید که هفت هشت میلیون نفر از مردم ایران، اول یک زبان زشت! یاد بگیرند و بعد بعلت عادت کردن به زشتی آن زبان، نتوانند فارسی شیرین و زیبای شما را تکلم کنند ولی من میدانم که شما وسایل کافی برای این استحاله سرتاسری را در اختیار ندارید. بس بیائید راه دوم را بپذیرید. یعنی به اینان اجازه دهید که زبان خود را بصورت مکتوب هم یاد بگیرند . و البته با الفبای فارسی - اینان که بنا چار زبان خود را بصورت شفاهی یاد می گیرند، چه مانعی دارد که بصورت کتبی هم یاد بگیرند؛ این را بدانید که ترک تبریزی باینوسیله نه ترک قفقازی خواهد شد و نه ترک عثمانی؛ بهمانگونه که ترک قفقازی و ترک عثمانی، ترک ایرانی نیستند و نخواهند شد. ترک ایرانی، بهر صورت، ایرانی خواهد ماند؛ چرا که او بالاخره هم با ترک عثمانی در گذشته مبارزه کرده و هم بدست ستارخان پرچم روس را پائین کشیده، برای تمام مردم ایران، در راه گرفتن مشروطه جان فشانده است. و تازه در آن موقع، ترکی فقط یک زبان شفاهی نبود، مکتوب هم بود و اگر قرار میشد که بوسیله ترکی مکتوب به ایران خیانت شود، در همان زمان می شد، که میدانید نشده است. بعلاوه اگر شما فکر می کنید که اگر این زبان مکتوب بماند ممکن است از خارج خطراتی برای امنیت و تمامیت ارضی کشور ایجاد شود، میدانید که بدلیل وجود این همه سازمان جهانی و منطقه ای و اینهمه دوستی در مرزهای شمالی چنین چیزی از محالات است. وانگهی اگر قرار بر این می شد که بدلیل اشتراکها و یا شباهت های زبانی، کشوری بدنبال تسخیر کشوری دیگر باشد، شما باید افغانستان و تاجیکستان را اشغال بکنید و فارسی زبانان پاکستان هم باید از شما دعوت کنند که آنها را از بوغ حکومت پاکستان نجات دهید! 
 پس شما می توانید با خیال راحت اجازه دهید که مردم آذربایجان، زبان خود را بصورت مکتوب و با الفبای فارسی یاد بگیرند. همانطور که در مورد کردها و سایر اقوام هم چنین اجازه ای می توانید بدهید. منتها باید فکری به زبان فارسی اینان هم بکنید. باین معنی که کتابهای درسی که برای تهرانی ها یا شیرازیها با مشهدی ها نوشته می شود بدرد ایشان نمی خورد. باید کتابهای درسی اینان با در نظر گرفتن موقعیت زبان اولشان نوشته شود باید فشرده تر و جامع تر باشد تا شاگرد موقعی که کلاس های ابتدائی را پشت سر گذاشته بتواند از فارسی، باندازه یک فارسی زبان استفاده کند. می توانید در این مورد از اشتراکهای دستوری و ساختمانی زبانهای محلی با زبان فارسی استفاده بکنید، نباید گذاشت که یک ترک یا کرد یا گیلک با کینه زبان فارسی را یاد بگیرد. اگر در او شور و حال کافی برای یادگیری ایجاد کنید و اگر به او بفهمانید که فرهنگی بسیار غنی در زبان فارسی نهفته است که یاد گرفتنش بشریت را از نظر بینش عاطفی و فکری جلو می برد و انسان شرقی را شکوه و اعلام می بخشد. او خود بخود عاشق زبان فارسی خواهد شد، مخصوصا که از نظر دینی، ملی و هدفهای انسانی خودش را بهیچ وجه جدا از ایران نمیداند ایستاد تا ویزای مهاجرت بگیرد.»
 «... نباید کتابهای درسی برای تمام مناطق کشور یکسان باشد؛ باید برای اهالی مناطقی که زبان فارسی، زبان مادریشان نیست، کتابهای درسی از نوعی دیگر نوشته شود؛ در غیر این صورت کتابهای درسی بضرر اهالی این مناطق است و آنها را نسبت به فارسی زبانان، خود بخود، عقب مانده بار می آورد و آنوقت اهالی محترم تهران، شب و روز، مردم شهرستانها، بویژه کردها و ترکها و شمالی ها را مسخره میکنند که ولش کن بابا، ترکه، رشتیه، سقزیه، که لابد یعنی، خره، احمقه، قاطر و استره. این کثافتکاریهای نژادی - که در واقع نژادی هم نیست و بیشتر زبانی است . فقط موقعی از میان برخواهد خاست که به ترک و گیلک و کرد، زبان فارسی، با اصول و موازین صحیح و جدید آموخته شود و با این فکر که این زبان مادری نیست که بدانها یاد داده می شود، بلکه زبانی است که در کنار زبان مادری، زبان رسمی و حکومتی است و باید هم آموخته شود.»
دکتر رضا براهنی/تاریخ مذکر-چاپ1363/ ص107-111
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد