زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...
زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...

میراث و «نژادپرستی فرهنگی»

به نقل از کانال"انسان‌شناسیِ باستان‌شناختی" :«کج فهمی‌هایی که درباره تنوع زیست‌شناختی انسانها از سده‌های گذشته تا قرن بیستم شکل گرفت، بستر بوجود آمدن نژادپرستی اروپایی شد و در افراطی‌ترین شکل‌اش بصورت سیاست‌های "اصلاح نژادی" (eugenics) در امریکا و سپس اروپا بروز پیدا کرد. بعد از چند دهه از شکل گیری سیاستهای اصلاح نژادی در امریکا در دهه های 20 و 30 در قرن بیستم میلادی کنار گذاشته شد (البته فقط روی کاغذ و سیاستهای رسمی دولتی) ولی در اروپا گسترش پیدا کرد و در آلمان تبدیل به موتور ایدئولوژیک حزب نازی شد که در نهایت منجر به مرگ میلیونها نفر شد. بسیاری از مردم و دانشمندان فکر میکردند که "نژاد" مفهوم زیست شناختی با پایه های علمی است (هنوز هم بسیاری از مردم در دنیا فکر میکنند وقتی صحبت از نژاد میشود دلالت بیولوژیک دارد). به خاطر مصیبت ها و بلایایی که نژادپرستی در پی داشت، در بسیاری کشورها از صحنه ها و عرصه های رسمی و عمومی رخت بربست. اما آنچه در واقع سرکوب شد آن نژادپرستی بود که مبتنی بر ادعای برتری بیولوژیک بود. امروزه کسانی که هنوز بر این باورند که سفید پوستان از نظر بیولوژیک برتری دارند و "نژاد برتر" (به مفهوم بیولوژیک) هستند بسیار کمتر از گذشته است. اما مگر نژادپرستی از بین رفته است؟ از بین نرفته است، شکل دیگری پیدا کرده است. نژادپرستی که مثل یک بیماری اجتماعی/فرهنگی است در همه جا قابل مشاهده است و در بسیاری از کشورهای دنیا وجود دارد. نژادپرستی دیگر شکل فرهنگی پیدا کرده است، به عبارتی نژادپرستی تبدیل شده به برداشتی بنیادگرایانه و نژادپرستانه از فرهنگ. برتری‌جویی و برتری‌طلبی نژادپرستان دیگر نه مبتنی بر "نژاد" به مفهوم بیولوژیک آن، بلکه با استفاده از مفاهیم فرهنگی و میراث فرهنگی است و معمولن مدعی اند که جماعتی برتر از نظر قومی-مذهبی-فرهنگی هستند. متاسفانه و علیرغم اینکه این ایده ها در چند دهه اخیر با سیاستهای پوپولیستی دست‌راستی همراه بوده، استفاده/سواستفاده از فرهنگ، میراث، و نژادپرستی فرهنگی شکلی از نژادپرستی است که اغلب از نگاه و توجه پژوهشگران به دور مانده است. 
نگاه پوپولیستی به فرهنگ و میراث فرهنگی در اروپا بسیار همه‌گیر شده و در سطح کوچه و بازار هم جاری است. بسیاری از مردم "چندفرهنگی" را مثل یک مسیر بن بست میبینند و فکر میکنند فرهنگ خارجی‌ها و مهاجران تهدیدی برای ارزش‌ها و رسوم اروپایی و ملی‌شان است. بسیاری از مردم آشکارا بیان میکنند که سیاهان و اعراب (یا بطور کلی مسلمانان) بیگانگان و مهاجمان فرهنگی هستند. برداشت مردم از فرهنگ عمدتن به مثابه میراث فرهنگی است که ریشه‌های کهن و ذاتی دارد و حتی ماهیت شبه بیولوژیک دارد. برداشت اغلب مردم از فرهنگ دارای ویژگی های دست‌راستی و محافظه‌کارانه از فرهنگ است. بطور مثال فکر میکنند مردم در فرهنگی که درش زاده شده اند ریشه های طبیعی دارند، فرهنگها یکریخت هستند و قلمرویی دارند، و فرهنگهایی که با هم ناسازگارند لاجرم برخورد خواهند کرد (یادآور برخورد تمدنهای ساموئل هانتینگتون). تاکید بر فرهنگ نقش محوری در نژادپرستی امروزین دارد، بویژه در شکل اسلام‌هراسی‌اش. با تاکید بر فرهنگ، نژادپرستان نژادپرستی شان را انکار میکنند چون میتوانند پشت این حرف پنهان شوند که "به تفکیک فرهنگها باور دارند" و نه نژادها. برای انسان‌شناسان، برداشتهای اینگونه از فرهنگ یادآور برداشتهای منسوخ از فرهنگ است که طبق آن وقتی فرهنگ را تعریف میکردند به آن "راه و رسم منحصربفرد هر مردم در زندگی‌شان" میگفتند. اشارات و لفاظی‌ها در رابطه با "منحصربفرد بودن هویت و میراث فرهنگی" یا حرفهایی چون "شکست چندفرهنگی" تقریبن بین گروه های ضدمهاجر رایج است. سیاستمداران پوپولیست وقتی صحبتهای بیگانه‌ هراسانه به زبان میاورند و صحبت از "ما" و "آنها" میکنند اغلب به مفاهیمی چون تفاوتهای فرهنگی اشاره دارند و دیگر بحث نژاد به معنی بیولوژیک آن را مطرح نمیکنند. اغلب این سیاستمداران بصورت خزنده منویات خود را در غالب ایده "ارتقای راه و رسم زندگی اروپایی" مطرح میکنند. یکی از کمیسیونهای اتحادیه اروپا برای همین ارتقای راه و رسم اروپایی ایجاد شده است. اینها تجسم‌های نژادپرستی خزنده است که خود را پشت فرهنگی‌کردن ژئوپولیک پنهان کرده است (نک. منبع زیر). 
De Cesari, Chiara, and Ayhan Kaya, eds. (2020) European Memory in Populism: Representations of Self and Other. Oxon: Routledge.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد