زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...
زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...

نقدی بر مقدمه مترجم کتاب اطلس تاریخ اسلام(1)

به نقل از کانال تاریخ شرق

**نقدی بر مخالفان استخدام ( تمدن عرب، علوم عرب و ... )

کتاب اطلس تاریخ اسلام اثری از نویسنده مصری حسین مؤنس در سال 1986 و حاصل زحمات بیست ساله اوست . 

چنان که عادت مترجمان ماست همیشه خواننده ایرانی را از داشتن فرصت تفکر مستقل محروم کرده، سعی می کنند تلقینات را در قالب پاورقی به خواننده یاد آور شوند و کتاب را به گونه ای در آورند که گویی نه ترجمه بل که ویراستاری کرده اند. در مورد آثار عربی این پدیده به شکلی ملحوظ خود را فراتر نشان می دهد . 

در این متن عکس العمل مترجم در برابر استخدام عبارت علوم عربی را ببینید ‌:

حسین مونس، ص 32چنین نبوده که گسترش اسلام از اواخر قرن هفتم میلادی تا آخر قرن دوازدهم متوقف شود. دولت های صفاری و طاهری و سامانی و غزنوی در جغرافیایی به وسعت شرق دجله تا ماوراء النهر و سیحون و کشمیر به تبلیغ اسلام پرداخته و آن جا را پر از علوم عربی و اسلامی کردند.»

پاورقی مترجمچنان چه منظور او از علوم عربی علوم اسلامی زاییده فکر ایرانیان مسلمان و هندیان و جنوب اسپانیا باشد صحیح است.»

ناصر پور پیرار :«فرهنگ کنونی جهان وام دار قرآن است. کتابی منطبق با دانایی و تجربه و فکر عرب که پیامبری عرب به زبان عرب ارائه داده است. هر چه این کتاب غیر آسمانی تر شود به همان اندازه به اهمیت زبان و دانش عرب افزوده می شود.

و اگر آسمانی بگیریم، آن گاه انتخاب زبان و قوم عرب به عنوان واسطه انتقال پیام خداوند، قدر و منزلت زبان و مردم عرب را در پیشگاه الهی آشکار می کند.

پس در هر دو حال، خرد آدمی به زبان و مردم عرب مدیون می شود و گسترش علوم اسلامی از زبان عرب مایه می گیرد که توان بیان قرآن را داشته است.

چنان که اشارات کم سابقه قرآن به اهمیت تفکر و تدقیق در اجزاء هستی، پایه و مایه دریافت های بعدی دانشمندان اسلامی در ریاضیات و نجوم و شیمی و پزشکی و دیگر اساس علوم شد.

اگر می پذیریم که ملل مسلمان غیر عرب، دعوت به آگاهی و تعقل را از قرآن گرفته اند، که لفظ و گنجینه ای به زبان عرب است..

و اگر می پذیریم که بیان یافته های علمی و عقلی جهان اسلام، در سایه وسعت زبان عرب میسر بوده نه فارسی و ترکی و قبطی..

پس چرا حاصل این دعوت را که گسترش علوم در ممالک اسلامی بوده نباید علوم عربی و اسلامی بخوانیم؟

و اگر سهمی را که ایرانیان در گستره فرهنگ اسلامی ادا کرده اند به زبان عرب و توصیه قرآن مدیون نیست پس چرا مؤلفین ایرانی، آثار خود را به زبان عرب نوشته اند و از ناتوانی فارسی نالیده اند؟

این نکته اسباب تفاخر نیست که برخی خردمندان جهان اسلام از ایران برخاسته اند .

هر چه صاحب نظران مسلمان ایرانی بیشتر باشند این سوال بیشتر جلوه می کند که :

پس چرا این همه استاد و دانشمند و نخبه و نابغه پیش از اسلام یافت نشده اند. و اگر به سراغ کتاب های جعلی و من در آوردی خودتان نروید، کدامیک از آن ها زاییده زبان پهلوی و اوستا است که مدعی اند هزار سال قبل از قرآن وجود داشته اند ؟

و اگر زبان عرب و قرآن بانی اندیشه های نوین در سراسر جهان اسلام است پس بدون هیچ مکثی همه آن ها علوم عربی اسلامی هستند.

و اگر زبان فارسی قبل از اسلام توان کتاب نویسی داشت نوشتن شاهنامه را به چهار قرن بعد از اسلام موکول نمی کرد.»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد