زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...
زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...

درباره اقتباس خط و دبیره پهلوی از عربی و نقد ایرانیزه کردن خط عربی! بخش اول

سابقا در ویکی پدیای فارسی( که الان ظاهرا ویرایش شده)، و در برخی از وبگاه ها و مقالات ادعا شده که عربها خط نداشتند و خط عربی برگرفته از خطّ یا دبیره ای ایرانی است. به این علت که عربهای حجاز سواد نداشتند یا افراد با سوادشان کم بود! در این منطق کلا هیچ عربی وجود نداشته که صاحب خط بوده و عربها فقط صحرانشینان عربستان می باشد! البته واضح است که پشت چنین سخنانی انگیزه های قوم گرایانه و به اصطلاح ملی گرایانه با گرایش عرب ستیزانه پنهان است؛ که علاقمند است با تشکیک در امور مسلم و پذیرفته شده درنزد محافل علمی و آکادمیک جهانی، و حتی زیر سوال بردن امور بدیهی، همه چیز را ایرانیزه کند.  سابقا در تالار گفتگوی هم میهن راجع به این قضیه بحثی داشتم که اکنون برخی از مطالب اش رو در همین پست به اشتراک می گذارم.

بدلیل پرهیز از طولانی شدن پست، آن را در دو بخش تقسیم کردم. بخش اول:

والتر هینتس (Walther Hinz) ایران‌شناس بزرگ آلمانی، می‌نویسد که زرتشتیان، خط دینی خود را (که اوستا را با آنان نوشته‌اند) از یهودیان و آرامی‌ها یاد گرفته‌اند (والتر هینتس، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، تهران: نشر ماهی، 1392، ص 409). منبع

وهخامنشیان، خط میخی خود را مدیون ایلامیان و آرامیان بودند:

  والتر هینتس (یکی از 10 ایران شناس بزرگ جهان) در کتاب «داریوش و ایرانیان» می‌نویسد: پارس‌ها از خود، خطی برای نوشتن نداشتند. از همین روی، داریوش به کاتبان ایلامی و آرامی دستور داد تا خطی پارسی اختراع کنند. کاتبان ایلامی و آرامی هم از روی خط خودشان، خطی برای پارس‌ها ساختند. نکته جالب اینکه ایلامیان و آرامیان هر دو از اقوام سامی و هم‌تبار عرب‌ها بودند.

«پارس‌ها با این که بر شاهنشاهی بزرگی از مدیترانه تا آسیای میانه فرمان می‌راندند، از خود خطی نداشتند. نه پارس‌ها و نه نیاکانشان، نه خداوندان پیشینشان مادها و نه هیچ قوم ایرانی دیگر در شمال و شرق، هیچ کدام از نعمت خط برخوردار نبودند».

در ادامه می‌نویسد:
«داریوش در پایان سال 520 یا آغاز سال 519 (قبل از میلاد) به مُنشیان ایلامی و آرامی دیوان خود فرمان لازم را داد تا بی درنگ خطی ایرانی اختراع کنند... ایلامی‌ها و آرامی‌ها در دیوانخانه دربار با شتاب هرچه تمام‌تر برای اختراع یک خط میخی فارسی دست به کار شدند و منشیان از میان عناصر همه خط‌های میخی یعنی میخ عمودی، افقی و گوشه دار، نشانه‌هایی را برگرفتند و آن را با ویژگی خط الفبایی آرامی یعنی الفبای عبری امروز آمیختند».
سند: والتر هینتس، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، تهران: نشر ماهی، 1392، ص 40-41.
همچنین بنگرید به این مطلب: واژگان عربی-آرامی در کتیبه های ساسانی

محمود رضاقلی/تاریخ سیاسی ایران باستان ص262-266 :
«...بنظر می رسد خط و زبان موسوم به "پهلوی" چیزی جز برگرفته ناشیانه ای از فرهنگ آرامی نباشد؛ گاه نیز همان خط آرامی را وقیحانه "پهلوی" می خوانند؟! به اعتراف پرویز ناتل خانلری، در متون پهلوی نیز لغات سامی بر لغات پهلوی فزونی دارد! (تاریخ زبان فارسی، جلد اول)؛ و به اعتراف پورداود، "خطهایی که از زمان کهن در ایران رواج داشته، از خط میخی و آرامی و پهلوی گرفته تا خط اوستایی، هیچیک بومی این دیار نبوده و از کشورهای همسایه به این دیار رسیده است" (فرهنگ ایران باستان)؛ و خطی هم که به خطا پهلوی خوانده شده و به دوره اشکانی منسوب است، از خط آرامی برخاسته است(همانجا، ص ۱۵۶ )؛نیز محمد تقی بهار می نویسد که جز در دوره یونانیان "خط آرامی که خط پهلوی از آن گرفته شده است در ایران متداول بوده" (سبک شناسی، جلد اول).
ایرانیان مسلمان در سده های نخست اسلامی از خط کامل شده عربی سود جستند و بی یاری گرفتن از خط و زبان غنی عربی توان نگارش و کار فرهنگی نداشتند؛ این حقیقتی است که امروز ایران شناسان سنتی نیز به آن معترفند (پرویز رجبی، یوسف مجید زاده و...)..."ایرانیان مسلمان شروع به نگارش زبان خود به الفبای عربی می کنند و بزودی ادبیات درخشانی بوجود می آید" (ماریان موله، ایران باستان، ص ۳۵ )

گفتیم که ریشه ایرانیزه کردن خط عربی، انگیزه های قومی است. زیرا خط عربی از نبطی(شاخه ای از عرب ها)، و نبطی از آرامی اخذ شده. این اقوام نیز سامی( به معنی زبانی یا قومی این واژه) هستند. برای متعصبین قوم گرای ایرانی- و در اصل پارسی- اخذ یک مقوله فرهنگی- تمدنی از سامیان و اجداد عربهای کنونی بسیار گران آمده پس باید زیرآب ریشه را زد!

«زبان رسمی دوره ساسانی , پهلوی یا فارسی میانه بود . خط پهلوی که از خط آرامی گرفته شده بود دارای 22 الفبا بود و از راست به چپ نوشته می شد و بعضی نوشته های عهد ساسانی در دوره اسلامی تالیف و تحریر یافته است که به فارسی میانه است» منبع
سبحانی ,دکتر توفیق , تاریخ ادبیات 1 , دانشگاه پیام نور , چاپ دهم , مهر 1376 , ص 74.

در اینجا بدنیست نظری هم به تعابیر دائرة‌المعارف ویکیپدیای انگلیسی از خط نوشتاری فارسی بیفکنیم که در مدخلی با عنوان «خط فارسی- عربی» مذکور است:

خط فارسی- عربی خطی است مبتنی بر الفبای عربی که بدوا صرفا برای نوشتن زبان عربی مورد استعمال بود. آنگاه تغییراتی در خط عربی اعمال کردند تا توانائی انعکاس اصوات فارسی را داشته باشد... خط فارسی- عربی به علاوه ضمن اعمال تغییرات جزئی برای نوشتن زبانهای دیگری نظیر اردو، سارائیکی، کردی، لری، ترکی عثمانی، بلوچی، پنجابی، شاهمختی، تاتاری و آذری و غیره مورد استفاده قرار میگیرد. (ویکیپدیای انگلیسی، مدخل خط عربی- فارسی)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد