زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...
زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...

فرضیه نژاد سامی و تعمیم نظریات زبانشناختی به نژادشناختی

بررسی‌های علمی نشان می‌دهد که:

«تقسیم گروه‌های انسانی به نژادهای پست و برتر و سپس تقسیم نژاد سفید به آریا و سامی به کمک زبان‌شناسی در حقیقت و عمل یک رده‌بندی و تقسیم‌بندی سیاسی با مقاصد اقتصادی طبقاتی و استعماری است و پایه و اساسی در علوم طبیعی، علوم اجتماعی و تاریخ ندارد.» (21)

درباره‌ی نژاد «سامی» و «آریا» می‌توان در بررسی چگونگی استدلال‌های نظریه‌پردازان نشان داد که هر وقت زبان‌شناسان خواستار نشان دادن حدود و ثغور یا محل زندگی اولیه یا خطوط مهاجرتی گروه‌های زبانی معینی هستند، از اقوامی‌که به‌نظرشان بر پایه‌ی مشترکات زبانی در یک گروه قرار می‌گیرند یاد می‌کنند، و هر وقت نظریه‌پردازان نژادی در صدد اثبات «هم‌نژادی» اقوامی برمی‌آیند از مشترکات و مشابهات زبان‌شناسی آنان سخن می‌گویند.

البته در طول تاریخ و از زمان‌های بسیار دور در مناطق مختلف جهان اقوام و قبایل و گروه‌های انسانی متعدد و مختلفی زندگی می‌کرده‌اند که زبان، فرهنگ و نام خودشان را داشته‌اند و با یکدیگر چه از نظر فرهنگی به‌مناسبت مهاجرت‌ها، مبادلات تجاری، جنگ‌ها و صلح‌ها مربوط بوده‌اند، اما در هیچ کتیبه یا سند تاریخی، هیچ قومی به خود نام «سامی» نداده است:

«عهد عتیق از اقوامی سخن می‌گوید که از سام منشأ گرفته‌اند، بی آن‌که آنان را سامی‌ها یا سامی بنامد.» (22)

با توجه به آنچه گفته شد، این پرسش مطرح می‌گردد که امروزه چگونه می‌توان در تعیین هویت تاریخی، قومی و فرهنگی، تعلق داشتن به یک قوم را که اصولاً بدین نام و نشان وجود نداشته است، ملاک و پایه‌ی استدلال‌ها و بررسی‌ها قرار داد.

دانش امروزی اثبات می‌کند که فرضیه‌های نژادی از بیخ و بن نادرست است و نمی‌توان جامعه‌ی انسانی را به استناد تفاوت‌ها در مشخصات ظاهری جسمانی، به «نژادها» رده‌بندی نمود، سپس این رده‌بندی را به فرهنگ و تمدن و استعدادهای فکری و ذهنی تعمیم داد و در درون یک «نژاد» معین نیز دست به تقسیم داخلی زد و آن‌را به گروه‌های کوچک‌تری، که باز هم باید از لحاظ صفات جسمانی و مشخصات فرهنگی متفاوت بوده و یکی بر دیگری مزیت و برتری داشته باشد تقسیم نمود.

همچنین، بررسی‌های زبان‌شناسی نشان می‌دهد که زبان‌شناسی نمی‌تواند پایه و اساس قوم‌شناسی یا چیزی شبیه آن باشد و با مقایسه‌ها و تحلیل‌های زبان‌شناسی نمی‌توان نوعی ردیابی و «فسیل‌شناسی» زبانی راه انداخت و بر اساس آن انسان‌ها را به «نژادها»ی مختلف تقسیم و برای‌شان «وطن اولیه» و «زبان اولیه» تعیین کرد. (23)

پروفسور شاپور رواسانی/نادرستی فرضیه های نژادی آریا، سامی و ترک/ص86-88

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد