زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...
زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...

ارزش اساطیر تاریخی و شخصیت های دینی در بیداری ملی و آگاهی اجتماعی؛ از نظر دکتر شریعتی

بنیان گذار استعمار انگلیس، قرآن را به زمین زد و فریاد کرد که تا این کتاب هست نفوذ ما در میان مسلمانان محال است. من میدانم که روشنفکر مترقی باید بر فرهنگ و روح و شخصیت جامعه اش و ملتش تکیه کند و از این پایگاه، نهضت خویش را آغاز کند و میدانم که فرهنگ ملی ما یک فرهنگ اسلامی است. میدانم که اسلام (چه از نظر مذهبی بدان مؤمن باشم چه نباشم) سرشار از عناصر اجتماعی و سیاسی و ضد طبقاتی و دارای بینش این جهانی و فرهنگ مبارزه و حماسه است.
بنابراین در جامعه من، اسلام هم ایمان توده است، قدرت نیرومند اجتماعی است، هم تاریخ است و هم فرهنگ ملی و هم در ذات، سازنده و آگاهی بخش و عدالت خواه و ضد استبداد و معتقد به عزت انسانی و اجتماعی و مادی پیروانش. نفهمیدن این واقعیات یعنی نفهمیدن هیچ چیز! اگر من روشنفکر بتوانم این منبع سرشار و عظیم فرهنگی را استخراج کنم، اگر به مردمی که به اسلام ایمان دارند، آشنایی و آگاهی اسلامی بدهم و اگر چشم آنان را نیز مانند قلبشان به این تاریخ پرحماسه و حرکت مکتب پر از جنبش و شعور زندگی بگشایم، رسالت خویش را به عنوان یک روشنفکر آگاه انجام داده ام. روشنفکر جز این رسالتی ندارد که بر اساس فرهنگ و شخصیت معنوی و ملی یک جامعه، بدان خودآگاهی ملی یا طبقاتی بدهد. رهبری سیاسی کارخود مردم است. ببینید که این مغز روشنفکران ما را چه جور ساخته اند که وقتی من از ابوذر سخن میگویم که مترقی ترین مبارزه ضد طبقاتی و به معنی واقعی و علمی امروز «انقلابی »و ضد استبدادی و ضد سرمایه داری را در تاریخ و در مذهب آغاز کرد، وقتی از علی (ع) سخن میگویم که مظهر آزادگی و حماسه بشری و عدالت خواهی و مبارزه انقلابی علیه زور و فریب و سوء استفاده از مذهب است و سرچشمه های الهام بخش و واقعی حریت و دلاوری و جانبازی و اندیشه و احساس، شبه روشنفکر ما سری تکان میدهد که: بله! حرفهای مذهبی و کهنه ای میزند (به تقلید از مثل ولتر در برابر فلان کشیش که از پاکی بول خر حضرت عیسی حرف میزند!). وقتی خودش از آرش کمانگیر حرف میزند که، برای زیاد کردن خاک ایران، به قدری هنگام تیر انداختن در تعیین مرز، زور زد که غیب شد! و از رستم دستان و سیمرغ و تهمینه و اشکبوس و کیکاووس و دیو سپید و هفت خوان رستم... حرف میزند آن وقت کار مترقی کرده، روح حماسی ایجاد کرده، بیداری ملی و امتی و قومی و آگاهی به وجود آورده است!
صحبت از حقانیت فلسفی مذهب نمیکنم. از همین نظر اجتماعی، آیا توده مردم کنونی، به مبارزه ابوذر ایمان پیدا میکنند و از جوانمردی و عدالت خواهی علی به خود می آیند و آگاهی می یابند، یا از زال، و زریر؟ زینب (ع) به آنها میتوانددرس آزادی و شهامت و مبارزه علیه ستم بدهد یا گردآفرید؟
من منکر ارزش اساطیر نیستم ولی میگویم وقتی شما روشنفکران به نفس اساطیر و افسانه های دوردست و موهوم و غالباً فراموش شده در بیداری ملی و خودآگاهی اجتماعی و احیای فرهنگی معتقدید، چگونه ارزش این واقعیتهای تاریخی نزدیک و روشن و صریح و مورد اعتقاد مردم و شعله انگیز وجودشان و شورانگیز روحشان را منکرید و میکوشید تا آن را به دور ریزید؟!
دکتر علی شریعتی/ما و اقبال، ص120-123
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد