زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...
زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...

درباره واژه های هوزی، اوکسی و عیلام

« برخلاف آنچه تاکنون گفته شده، اوکسی1 نام مردم عیلام نیست، بلکه تلفظ یونانی "هوزی" است، چون موارد زیادی وجود دارد که یونانی ها حرف "هاء" را "الف" تلفظ کرده اند، به عنوان نمونه نام عربی "حارث" را  "Aretoas" تلفظ می کنند. دوم این که "اوکسی" از نظر تلفظ خیلی شبیه "هوزی" است. دمورگان باستان شناس معروف و کاشف کتیبه حمورابی نیز واژه "اوکسی" را یونانی شده هوزی یا اوزی می داند.2 از همه مهم تر این واژه را اول بار استرابو (63ق.م-20م) و پلینی (23-79.م) در قرن اول قبل از میلاد و در قرن اول میلادی ذکر کرده اند، در آن دوران سکنه ی این دیار هوزی ها بوده اند. دنیل تی پاتس ضمن تأیید این سخن، می نویسد: «پژوهشگران از مدت ها پیش نام قوم اوکسی را با "او-وَ-جه"3 واژه فارسی باستان برای "ایلام" و معادل اکدی "اِ-لم-مت" و ایلامی "هل-تم-تی"4 در کتیبه بیستون یکی می دانسته اند. با این حال تقریبا همین اواخر بود که سیمرنی موفق شد ثابت کند که مشتق یونانی Ovsioi از واژه فارسی باستان هوزیا است.»5
 تایید دیگر سخن ما این است که اودریس Avdreas  نیز به این نتیجه رسیده بود که اوکسی Uxii یا اوکسین Uxian تلفظ یونانی واژه "اواجا" Uvaja هستند،6 و اواجا همان هوزیا است.
 دقت و تامل در پژوهش ها و مطالعات انجام شده درباره ی تاریخ عیلام و تاریخ ایران باستان نشان می دهد که هوزی ها هیچ گونه ارتباطی با عیلامی ها ندارند و این دو، دو گروه و یا دو قوم مجزا و متمایز از هم هستند. آنچه سبب این خلط مبحث گردیده این است که پارسیان تمام مردم غرب پارس را هوزی می نامیده اند و تفاوتی میان بیت هوزی و عیلامیان قائل نبوده اند. به همین دلیل یونانیان نیز که از طریق جنگ های پادشاهان هخامنشی با این سرزمین آشنا شده بودند، همانند پارسیان، همه را هوزی یا به زبان خود اوکسی خوانده اند. آنچه این سخن را تایید می کند، همسانی و همانندی تلفظ و اِعراب دو واژه هوزی Huzi و اوکسی Uxii  است.

  در حقیقت در این نامگذاری نام گروهی و یا قومی به کل افراد آن منطقه اطلاق شده است، یعنی اطلاق نام جزء به کل. از این گونه نام گذاری در طول تاریخ فراوان است. کریستین سن به هنگام شرح جنگ های وهرام پنجم پادشاه ساسانی، از اقوام شمالی نام می برد که مورخان عرب و ایرانی، همه، این قوم را ترک خوانده اند. حال آن که در میان آن ها خیونیان نیز وجود داشتند که از نژاد هون ها بوده اند.7  نمونه دیگر اطلاق نام فرنگ و فرنگیان بر اروپاییان است، حال آن که این نام برگرفته از نام قوم فرانک است که قومی از نژاد ژرمن است،8 در صورتی که اروپاییان همه از نژاد ژرمن نیستند. جالب اینجاست که همین حالت در زبان عربی نیز وجود دارد و عرب همه ی اروپاییان را "الأَفرنج" به معنی فرنگیان می نامد. نمونه دیگر نام یونان است. علی اکبر دهخدامی نویسد: «ما ایرانیان تمام یونان را به نام یک قبیله آن (یونیام) نام نهادیم.»9

دکتر عبدالنبی قیّم، پادشاهی میسان و "اهواز یا "احواز" ص186-187
1- Uxii
2-جهانگیر قائن مقامی، "تطوات نام خوزستان"، ص174
3- u-va-ja
4- Hal-tam-ti
5- دنیل پی پاتس، همان،ص539
6- عامر سلیمان، "بلاد عیلام و علاقتها بالعراق القدیم" ص171
7-کریستن سن، "ایران در زمان ساسانیان"، ص203
8- حسن عمید، "فرهنگ عمید"، جلد دوم، ص1531
9- علی اکبر دهخدا، "لغت نامه دهخدا، ذیل مدخل نازی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد