زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...
زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...

مسلمانانِ نجات دهنده یهود؛ آیا فقط کوروش ناجی یهود بود...؟!

 «...نویسنده ای که از قدردانی و حق شناسی «ملت یهود» با مباهات صحبت می کند و می گوید: «حقاً...ملت یهود ملتی است قدردان و قدر خدمات ملتهای دیگر را خوب می داند و سعی کرده و می کند که بجا و به مورد پاداش نیکی رابه نیکی دهد...»، چرا مثالی غیر از اینکه «کوروش» پس از فتح بابل یهودیان را از اسارت نجات داد -که به هرحال نقطه ای در «کتاب روح بشر» و تاریخ آن است- ذکر نمیکند که ظاهراً، «کار نیکو کردن از پر کردن است»؟ تنها تکرار مکرر آنچه یک بار در روزگار اتفاق افتاد و دور آن حاشیه رفتن و یا شیره آنرا در جهت ارائه «دلباختگی» به ایران و ایرانی مکیدن، خود، گویای این است که نویسنده سرگردانِ اثبات ادعای مندرآوردی خویش است.
 وقتی که مسلمانان، و مخصوصاً عربها در طلیعه آنان، «بیت المقدس» و«دیوار نُدبه» یهودیان را یک بار در سال 640م از دست «رومیان»، دشمنان خونی آنان، و بار دیگر در سال 1178م از دست «صلیبیان» اروپائی اشغالگر و دشمن آزاد کردند، و در هر دوبار، یهودیان نیز، توانستند در سایه حمایت دین اسلام ومسلمانان در آنجا سکونت و عبادت کنند، این نویسنده چه می تواند در زمینه «قدردانی» ملت یهود و «به موقع و بجا پاداش نیکی به نیکی دادن» آن بگوید؟
  و، باز، آنجا که در پی سقوط اخرین حکومت عربی مسلمان در «اسپانیا» (درسال1492م) -که یهودیان قرنها تحت حمایت عربهای مسلمان می زیستند- «کاتولیکهای اسپانیا» در چهارچوب Inquisition  به شکنجه و طرد یهودیان (و مسلمانان) پرداختند و عاقبت، مسلمانان عرب شمال آفریقا آنها را با آغوش باز پذیرفتند و درچهارچوب احکام قرآن و ارزشهای مشترک فرهنگی اسکان دادند و حمایت نمودند، به قسمی که امروز یهودیان مغرب (مراکش) از گروهای مرفه و با نفوذ کشور به شمار می روند، پاسخ نویسنده به تاریخ چه خواهد بود؟
  وبالاخره، وقتی که شکنجه یهودیان «اصیل» و «بدیل» در اروپای مسیحی -به هردلیلی که بود از دهه های نخستین قرن پیشین میلادی شروع شد و در آستانه جنگ جهانی دوم و ضمن آن به اوج خود رسید و آحاد و افراد یهودی و نمایندگان «آژانسها»ی آنان به کشورهای مسلمان خاورمیانه مهاجرت کردند و از جمله سَر از «فلسطین» هم در آوردند و فلسطینیهای مسلمان و مسیحی آنها را همچون برادران دینی با سعه صدر و آغوش گرم پذیرفتند و با آنان همدردی کردند، به جز کلّاشی و اشغال تدریجی وجب به وجب خاک فلسطین و استعمار آن و طرد میزبان و صاحبخانه از موطن چندین هزار ساله او که، طبعاً، برخلاف منطق انسانی و موازین اخلاقی و دینی و عرف و عرف و قانون بین المللی است، چه پاداشی از آنها دیده اند؟!
 اگر حق شناسی این باشد که دیدیم، باید درصدد یافتن تفسیر و تعبیر دیگر برای «نمک خوردن و نمکدان شکستن» باشیم که ان «معانی» در این «الفاظ» معدوم است.

 دکتر علی الطائی، عرب خائن نیست، مدعی مفتری است، ص49-50

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد