زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...
زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...

گزیده هایی از کتاب «بحران هویت قومی در ایران» بخش سوم

زبان برتر، هویت ملی،هویت قومی
«زبان سرسبدی –هر زبانی که باشد- زمانی به راستی سرسبدی است که گروه مربوط، «سره ی» آن را تکلم نماید. برای مثال، برای یک ایرانی آریائیِ«فارس» متعصب، زمانی هویت زبانی منطبق با ذات است که او فارسیِ سره یا به عبارت دقیقتر «پارسی سره» را-اجمالا فارسی «شاهنامه ای» را- تکلم نماید، و لاغیر. عدم تکلم به فارسی سره یا به عبارت دقیقتر«پارسی سره» و تکلم به فارسی سعدی و حافظ، اگر چه هم «قند پارسی» است، سمبل هویت اجتماعی کامل و تام نخواهد بود، زیرا زبان فارسی مزبور به شدت با عربی «مخلوط و ممزوج» است و البته که با ترکی و تاتاری هم «قاطی پاتی» است و از لحاظ «حرف» و «لفظ» و «معنی» و «شیوه بیان» و «طرز تفکر» و حفاظه گروهی هرگز سره نیست و اصالت ندارد. از جهت دیگر، هم استعمال زبان سره شاهنامه (که در معنی و لفظ هرگز هم «سره» نیست)، ممکن باشد، هرگز هویت کامل یک ایرانی فارس آریائی متعصب مورد نظر را گویا نخواهد بود، زیرا لازمه این سره بودن و اصالت به دور ریختن و وجه المصالحه قرار دادن 14 قرن فرهنگ اسلامی ایرانی است که هم ممکن نیست و هم اگر بالفرض ممکن باشد، یک خلأ فرهنگی و سیاسی و فلسفی و روانی و اجتماعی و تاریخی 14 قرنی را به بار خواهد آورد و این یک فاجعه «ملی» است».ص73-74

نسبیت زبان

«...هیچ زبانی تلخ نیست و هر زبانی برای متکلمان ان شکر و شهد است. به عبارت دیگر بنا به تحقیق و تتبع زبان شناسان و جامعه شناسانِ زبان شناس، «فرضیه نسبیت زبان» Linguistic Relaivity Hypothesis را باید مطرح کرد، به این معنی که نه تنها هر زبانی ناطق به معتقدات و تمایلات و تمنیات روحی و فکری مردم خویش است، بلکه اساساً طرز فکر آنها را شکل می بخشد و بر آن اثر می گذارد. با توجه به این امر نباید ملیتها و اقلیتهای دیگر ایرانی را از آموزش و تکلم رسمی به زبان خود ممنوع و محروم داشت و به بهانه آنکه فارسی قند است و شکر است فاتحه آن زبانها را خواند که «حنظل»اند!
  جالب این است که مهمترین کاتبان و مؤلفان و شاعران ایرانی، نه آریایی بلکه ترک و عرب نژاد بوده اند. یادآوری نام ترکان مزبور را در اینجا مجالی نیست که بسیارند و از میان عرب تباران می توان از مولوی، خواجه عبدالله انصاری، رابعه بنت کعب (اولین شاعرۀ زبان فارسی)، سعدی، شیخ بهائی و حمدالله مستوفی قزوینی نام برد. به هر حال از یاد نبریم که بنا بر یک ضرب المثل:  «حرف حرفِ عرب است؛ فارسی شکر است؛ ترکی هنر استص191-192
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد