زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...
زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...

دستاوردهای کشور ساسانی در زمینه تمدن و فرهنگ(بخش دوم)

می دانیم که باستان گرایان در زمینه "دستاوردهای فرهنگی ایران باستان" و از میان رفتن آنها در "تهاجم بیگانگان" بسیار دروغ و افسانه بافته اند. در حالیکه هیچ نوشتار کوتاهی هم از دوره ساسانی و به خط و زبان موسوم به "پهلوی" در دست نیست، و اساسا امکان کار فرهنگی با این خط و زبان موجود نبوده است، از نظم و نثر ادبی و متون فلسفی و کلامی پهلوی (؟!) سخن می گویند(احمد تفضلی، تاریخ ادبیات ایران) و ادعا می کنند "علوم اسلام فی الحقیقه جز علوم ایرانی نیست"؟!(سعید نفیسی، تاریخ نظم و نثر در ایران، ص ۱۵ ).

به یادبود "دو هزار و پانصدمین سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران" کتابی بنام "سهم ایرانیان در پیدایش و آفرینش خط در جهان" از سوی رکن الدین همایون فرخ در سال ۱۳۵۰ هجری منتشر گشت که آمیزه ای از دروغ و افسانه و کینه جویی قومی است؛ این کتاب نیز از آن هنگام از منابع بزرگ اوهام و پریشان گویی های باستان گرایان شده است. مرور بخشهایی از این کتاب خیالپردازی و سست بنیادی منطق نویسنده را می نمایاند: "در ایران پیش از اسلام بعلت سه بار هجوم یکی از طرف اسکندر و دیگری از طرف اعراب و سپس از جانب مغول (حمله مغول در ایران پیش از اسلام ؟!)، آثار مخطوط ایران دستخوش نابودی و فنا گردید و به یقین هیچیک از ملل در طول تاریخ حیات خود دچار چنین ضایعات اسفناکی نشده اند. آثار دوران هخامنشی و پیش از آن و دژ نبشته های ایران که باید آنرا کتابخانه و بایگانی ملی 3 خواند وسیله اسکندر و کسان او همه نابود و سوزانیده شد و پس از اسکندر نیز کوششی که پارتیها و بعد از ایشان ساسانیها برای گردآوری اسناد و مدارک علمی و دینی بعمل آوردند و آثاری در این زمینه ها فراهم کردند متأسفانه وسیله اعراب سوزانیده و یا در آب شسته و غرق و نابود گردید ... این عمل ننگین و وحشت آور تا دویست سال پس از ورود عرب نیز ادامه داشته است ... با کمال تأثر کشور ما از عرب مآبان و مقلدان آنان بیش از دشمنان خویش صدمه و آزار دیده است 4 . در اثر این سه هجوم آثار مخطوط و کتابهای علمی و تاریخی و دینی بی شماری (؟!) از دست رفت. در اثر فقدان اینگونه آثار نمی توان به ضرس قاطع در باره دانش خط و چگونگی پیدایش آن بر اساس آن اسناد و مدارک صحبتی و بحثی کرد".

نخست باید پرسید که چگونه و با چه منطقی هستی اولیه این آثار اثبات می شود؟ در منطق صوری ناسیونالیسم باستان گرا اصل بر هستی این آثار است؛ و تنها باید بدنبال بیگانه ای که آنها را نابود کرده است، گشت!باز باید پرسید که در نبود "اینگونه آثار" نویسنده بر پایه کدام منابع و به چه انگیزه ای صدها صفحه کتاب در باره آنها نوشته است؟

بگفته برجیان، "هیچ سند مکتوبی از منشیان ساسانی بما نرسیده تا از روی آن بتوان در باره سبک و کیفیت خط داور کرد"(کتابت زبانهای ایرانی، ص ۱۲۴ ).

همایون فرخ ادامه می دهد: "لیکن پس از اسلام به سابقه همان دانش قبلی (همان دانشی که هیچ برگی و کلامی از آن در دست نیست؛ ولی وجود آنرا باید بی چون و چرا پذیرفت!؟) و اطلاعی که ایرانیان در باره خط و علم و فن آن داشته اند به بحث و فحص پرداخته اند ... دانشمندانی نظیر عبدالله بن مقفع، اماد موبد، آذر خورپور زرتشت معروف به محمد متوکلی، محمد بن عبدوس جهشیاری، اسحاق بن ندیم، ... جسته گریخته در باره خط و پیدایش آن و فن خط و حروف و صداهای آن بحث کرده ..." (سهم ایرانیان در پیدایش و آفرینش خط در جهان، ص ۵۰ ).

نژادپرستان ایرانی که دستشان در رو کردن دستاوردهای فرهنگی دوره ای که "ایران باستان" می نامند تهی است چاره را از یکسو در مقصر نشان دادن مقدونی و عرب و مغول و ترک دیده اند، و از سوی دیگر در دزدیدن دستاوردهای فرهنگی دوره اسلامی و دیگر ملل! نبود اسناد تاریخی و باستان شناختی در اثبات "تمدن و فرهنگ پر شکوه ایران پیش از اسلام" با دروغ و افسانه جبران می شود؟!

باری، به باور نویسنده دروغ پرداز پس از "هجوم عرب"، "تمام کتابخانه های عظیم ایران دستخوش تاراج و نابودی شد و چنانکه می دانیم (از کدام منبع معتبر؟) با انبوه کتابها تنور گرمابه ها را برافروختند (!؟) 5 ... فرزانگان ایرانی...برای نجات زبان و فرهنگ آن در صدد چاره بر آمدند و طی پنجاه سال مبارزه سرانجام توانستند خطی نو بیافرینند که از خطوط دوره ساسانی نباشد و در نتیجه مورد ایراد و اعتراض اعراب مسلمان قرار نگیرد. ما این خط را بنام "خط فارسی دری" می نامیم... خطی که امروز در سراسر کشورهای اسلامی رواج دارد از آنجا که قرآن مجید بدین خط نوشته شده است آنرا خط عربی نامیده و خوانده اند ... اساسا عرب خط نداشته و از این هنر بی بهره بوده و در اینصورت خطی که به غلط نام عربی یافته از کجا آمده ... ؟"(همانجا، ص ۶۶۷ ).

همان منطق صوری که "دستاوردهای درخشان و بیشمار فرهنگی ایران باستان" رایک اصل بدیهی می گیرد و سپس بدنبال "بیگانه آتش زن" می گردد، در اینجا نیز اصل بر بی بهرگی اعراب از هنر خط است؛ پس چون قرآن به این خط نگاشته شده است باید جستجو کرد که این خط از کجا به میان اعراب رفته بود!؟ در این میان هم بی هیچ تردیدی باید "ایرانیان با هنر" را نشان داد! نویسنده نخست ادعا می کند که "خط فارسی دری" را "فرزانگان ایرانی" طی یک مبارزه ۵۰ ساله پس از "هجوم اعراب" آفریده اند! سپس از آنجا که این خط را ناباورانه خط قرآن می یابد، و باز از آنجا که دروغگو کم حافظه است، مدعی می شود که اعراب "بی بهره از هنر" آنرا پیش از اسلام از "ایرانیان با هنر" گرفته بودند!؟نویسنده همچنین مدعی می شود که خط نسخ را نیز ایرانیان در قرن چهارم هجری اختراع کردند: این خط کاملا ایرانی بود زیرا مایه و پایه آن از خط پیرآموز و معقلی که هر دو ایرانی بودند گرفته شده بود. علی بن فارسی به رواج و نشر این خط همت گماشت و چون ... بزودی در دستگاه خلافت و شهرهای تابعه عرب معمول و متداول گردید، نژادپرستان عرب ... خلیفه را متوجه کردند که او خط کوفی و معقلی را از میان برداشت و خطی ایرانی را در سرزمینهای خلافت نشر داد"(همانجا، ص ۷۶۴ ).

باز نویسنده از یاد برد که نخست خط معقلی را ایرانی نامیده بود! پس اگر خط معقلی، که مایه و پایه خط نسخ است، ایرانی نبوده است، چگونه خط نسخ "کاملا ایرانی" تواند بود؟ همچنین نویسنده برگه هایی به خط نسخ از سغد به قرن دوم هجری می آورد؛ در حالیکه فراموش کرده پیدایش خط را پیش از آن به قرن چهارم هجری منتسب کرده بود! نژادپرستان باستان گرای ایرانی همچون نویسندگان داستانهای تخیلی رویدادها را بدلخواه در زمان و مکان جابجا می کنند!

پاورقی :

3-با ۲۰۰ تا ۳۰۰ واژه ای که در کتیبه های هخامنشی پیوسته تکرار می شوند کدام دانش و اندیشه ارزنده و کارسازی را می شد به نگارش در آورد که از انبوه آنها "کتابخانه و بایگانی ملی" ساخت؟

4-مراد نویسنده کسانی است که به دروغهای باستان گرایان نژادپرست باور ندارند و دستاوردهای فرهنگی پیش از اسلام را تحقیقا ناچیز می دانند.

5-تاکنون نه بقایایی از آن "کتابخانه های عظیم" و حتی نامی از کتابها و نویسندگان آنها در کاوشهای باستان شناسی و اسناد معتبر تاریخی بدست آمده است و نه نشانه هایی از آن "گرمابه ها"! دیده شده است.

منبع:تاریخ سیاسی ایران باستان ص262-260

دیدگاههای بنیادی و روشهای کاربردی در نگارش تاریخ ایران

بررسی دیدگاه ها و مکاتب مختلف تاریخ نگاری تاریخ ایران.
( از  کتاب "تاریخ سیاسی ایران باستان") :


در میان پژوهشگران، چند دیدگاه و روش در تبیین تاریخ ایران و خاورزمین پایه استوارتر و کاربرد گسترده تری داشته و دارند که همچنین بازدارنده بازشناسی علمی تاریخ ایران و شرق باستان می باشند:

بر روی لینک ها کلیلک شود:

5- نژادپرستی باستان گرای آریایی – پارسی:
بخش نخست
بخش دوم

بخش سوم
بخش چهارم
بخش پنجم
بخش ششم
6-تئوری توطئه
7-پوزیتیویسم یا اثبات گرایی و شکاکیت
8-آمیزش اثبات گرایی و تئوری توطئه؛ "بنیان اندیشی" پورپیرار
9-نقش ویژه اشرافیت یهود در تاریخ سازی:
بخش نخست
بخش دوم

بررسی دیدگاه های یاد شده درباره تاریخ نگاری تاریخ ایران
ارزیابی اسناد موجود تاریخی
دیدگاه و روش بازسازی واقع بینانه تاریخ ایران باستان

-------------------
درباره برخی سوالات احتمالی از مطالب ارائه شده:

ابن ندیم و کتاب الفهرست
رویداد پوریم