زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...
زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...

بررسی داستان نبرد الیس در تاریخ فتوحات

در تاریخ فتوحات, از حادثه ای یاد شده به نام «نبرد الیس». ادعا شده که در این نبرد سپاه مسلمانان پس از شکست دادن ارتش ساسانی، هزاران نفر(به قولی 70هزار)، از اسیران را گردن زدند تا جایی که از خون شان رودخانه ای جاری شد! به همین دلیل نام دیگر این جنگ, «نهر الدم» یا «رود خون» می باشد. این قصه، با این تعداد کشته- آن هم همه اسیر- بار تراژیک بسیاری به همراه داشته و همواره احساساتی را تحریک کرده، و نیز دستاویزی شده برای عرب ستیزی و اسلام ستیزی. حتی برخی مذهبیون که از کلیت فتوحات اسلامی، برداشتی فرقه گرایانه ای دارند، این قصه را محملی برای مذمت مذهب سران فتوحات خصوصا فرمانده اصلی این نبرد، ساخته اند. اما این قصه محتاج بررسی بیشتری است زیرا وقایع آن بسیار مشکوک است. خصوصا کشتن هفتاد هزار نفر در یک روز. آن هم زمانی که ادوات کشتار به پیشرفتگی امروز نبود و مهمتر از همه وجود اشخاصی در سند این نبرد که در تاریخ و علم رجال نام خوشی ندارند و مشهور به جعل و تحریف وقایع اند مانند سیف بن عمر.

لذا به کتاب تحقیقی «صدوپنجاه صحابه ساختگی» مراجعه کردیم تا چند و چون ماجرا مشخص شود.

بررسی روایت طبری:
اصل روایت طبری به نقل از کتاب 150صحابه ساختگی علامه عسکری
«و در شرح نبرد الیس چنین آورده است: مسیحیان عرب و رزمندگان دیگر عرب از تعداد کشته هایی که در نبرد ولجه متحمل شده بودند به خشم آمده, مراتب ناراحتی خود را از این شکست به ایرانیان نامه کردند و در نتیجه جابان به منظور پشتیبانی آنها با سپاهش در الیس به آنها پیوست. جنگی سخت و بی رحمانه در میان دو سپاه به وقوع پیوست, دراین میان به امید رسیدن قوای کمکی از طرف ایران  مقاومت رزمندگان هر چه بیشتر میشد خالد به خشم آمد و سوگند خورد که اگر بر آنها دست یابد یک تن از آنها را زنده نگذارد و رود الیس را از خونشان جاری سازد. سر انجام چون خالد بر آنها پیروز شد, فرمان داد تا همۀ اسیران را یک جا جمع کنند و هیچ اسیری را نکشند. سپاه خالد برای دستگیری فراریان و جمع آوری اسیران به هر طرف شتافتند سواران اسیران را گروه گروه به خدمت خالد آوردند. خالد دستور داد تا مردانی معین, گردن اسیران را در رودخانه بزنند تا از خون آنها آن رود به جریان افتد یک شبانه روز گذشت و فردا و پس فردای آن نیز سپری شد و مرتباً اسیران را از فاصله های بسیار دور الیس میآوردند و گردن میزدند ولی او خون آنها رودی ایجاد نشد. در این موقع بود که قعقاع و پهلوانانی چون او به خالد گفتند: از همان وقت که برای نخستین بار خون فرزند آدم بر زمین ریخته شد با منعقد کردن آن از حرکتش جلوگیری به عمل آمد حالا اگر تو میخواهی که رودی از خون انسانها به راه اندازی و از قید سوگند خود رهایی یابی, باید که براین خونها آب ببندی تا از پیش از این وقعه مسیر آب را گرفته « لخته شدن آن جلوگیری نماید بودند, پس ناگزیر شدند تا سد را بردارند تا آب بر خون جاری شد و رودی خونین به وجود آمد و بر اثر آن آرد لازم برای بیش از هجده هزار سپاهی خالد, وسیلۀ آسیابهایی که از آن رودخون به گردش در آمدین تهیه گردید. و سه شبانه روز این آسیابها بر اثر این رود خون در چرخش بودند. و به این مناسبت آن را رود خون نامیدند. چنین رود خونی, به برکت خون هفتاد هزار تن انسان که در آن چون گوسفندان قربانی شدهاند به وجود آمده است. "تا سوگند قهرمان یک دنده ای چون خالد مضری عملی شود"1
بررسی سند
راویان جنگ الیس:
در کتاب "150صحابه ساختگی"(کتابی درباره راستی آزمایی برخی کتب تاریخی و راویان و منابعی که مورخان از آنها استفاده کرده اند)، با بررسی سندی گزارشات تاریخی و عرضه و مقایسه شان با سایرگزارشات مشابه،  با یک راوی بسیار مشکوک و جاعل به نام سیف ابن عمر آشنا می شویم که طبری،از او بسیارنقل کرده است.
این راوی جاعل (سیف بن عمر) نیز برای منبع دهی به روایات ساختۀ ذهنش، دست به خلق راوی می زند که از جمله این ها می توان به "قعقاع" که نامش در متن روایت جنگ الیس هم آمده، اشاره کرد.
«سیف, عبد الرحمن بن سیاه, و محمد بن عبد الله, و مهلب را راوی داستان نبرد الیس معرفی میکند که دانستیم این سه نفر جزء راویان مخلوق ذهن خیال پرداز سیف میباشد و وجود خارجی نداشته اند و نیز زیاد بن سرجس احمری سند روایت او است که سیف از این راوی نیز 53 حدیث در تاریخ طبری روایت نموده که چون نام این زیاد را نیز در هیچ کتابی جز روایتهای سیف ندیدم او را چون راویانی که تا کنون به دست داده ایم, جزء راویان مخلوق سیف به حساب آوردیم و نیز اشخاص مجهول الهویه و ناشناس دیگری را به عنوان راوی معرفی میکند و همچنین نامهایی را که بین چند راوی مشترک است به عنوان راوی و سند می آورد که بررسی آنها غیر ممکن است»2
اصل روایت جنگ الیس:
سنجش روایت سیف با روایت دیگران:
بلاذری در بارۀ الیس مینویسد: «خالد بن ولید سپاه به جانب الیس کشید, و جابان بزرگ ایرانیان چون از اندیشۀ خالد آگهی یافت خود به نزد خالد رفت و با او پیمان عدم تعرض بست به این شرط که اهالی الیس خبر گزار مسلمین باشند و راهنما و پشتیبان آنها در جنگ با ایرانیان.. .»3
قصۀ رود خون
 «اما در مورد داستان رود خون و سوگندی که خالد بن ولید خورده بود. ابن درید در کتاب اشتقاق چنین آورده است:
منذر بزرگ در آن روز که افراد قبیلۀ بکر بن وائل را به طرز فجیعی میکشد, و ایشان را بر سر کوهی میبرد و پشت سر هم گردن میزد, سوگند خورده بود که از آنان آن قدر آدم بکشد تا خونشان به دامنۀ کوه برسد! با وجودی که تعداد کشته شدگان بسیار بود, با این وجود خون آنها حتی به نیمه راه هم نرسیده بود و این مسأله عصبانیت و خشم منذر را بیش از پیش افزون میساخت. در آخر حارث فرزند مالک به منذر گفت: گزندی بر تو مباد! اگر همۀ مردم روی زمین را هم بکشی, خونشان هرگز به دامنۀ کوه نخواهد رسید. دستور بده تا بر روی خون آب بریزند, تا خونابه از بالای کوه به جلگه برسد راهنمایی حارث مؤثر افتاد و با رسیدن خونابه به دامنۀ کوه سوگند منذر عملی گردید و حارث نیز لقب  « وصاف »یافت.
4
سیف این داستان زشت و چندش آور دوران جاهلیت را میپسندد, و شایسته میداند تا نظیر چنین داستانی را به عنوان سندی از افتخارات برای قبیلۀ مضر بسازد. پس خالد بن ولید مضری را برای احراز نقش اول آن مناسب میبیند و بر مبنای داستان منذر کبیر و کشتار افراد بی- گناه قبیلۀ بکر بن وائل, داستان کشتار هفتاد هزار تن اسیر انسانها, و براه انداختن رودی از خون آنها را در الیس میسازد, تا از این لحاظ نیز قبائل مضر و نزار, چیزی از منذر کبیر کم و کسر نداشته باشند.5
نتیجۀ سنجش و بررسی
روایت نبرد الیس آنطوری نبوده که طبری از قول سیف بن عمر و راویان ساخته ذهن او ،نقل کرده. طبق کتاب فتوح البلدان بلاذری، سپاه مسلمانان در الیس, با بزرگ ایرانیان پیمان صلح بست. قصۀ به راه انداختن رود خون توسط سپاه مسلمانان نیز، در اصل داستانی بوده مربوط به قبل از اسلام و دوران جاهلیت.(که البته به این داستان نیز باید با دیده شک نگریست)
شکی نیست در اینکه مکانهایی به نام المذار و الیس بوده و حقیقت تاریخی داشته اند. اما سیف نحوۀ فتح آن دو جا را تحریف کرده است. زیرا کسی که نخستین بار در المذار به نبرد پرداخت و پیروز شد المثنی بود, و برای دومین بار المذار به وسیلۀ عتبة بن غزوان فتح گردید و گردن مرزبان آنجا را زده است.
در نبرد الیس دیدیم که خالد با اهالی آن جا پیمان صلح بست به شرط این که ساکنان آن جا خراجگزار مسلمین باشند و راهنما و یاور آنها علیه پارسیان.
اما سیف این صلح را به چنان جنگی خونین و خانمان برانداز تحریف کرد که در خلال آن،  گردن هفتاد هزار اسیر زده شد و منتج به جاری شدن رودی از خون آدمیان شد تا مدت سه شبانه روز آسیابها از چنین خونی به کار بیفتد, و نان بیش از هجده هزار سپاهی به این وسیله تهیه شد.!!

سیف با چنین افسانه ای که ساخته چه قصدی داشته است؟ آیا فقط بر آن سر بوده که افتخاری بر سایر افتخارات قبیلۀ مضر به ثبت برساند؟ یا به غیر از این محرکی دیگر داشته...؟6


1- علامه سیدرمتضی عسکری، صدوپنجاه صحابه ساختگی ص 145
2-همان147
3-همان146
4-همان147
5-همان
6-همان149

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد