ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
به نقل از این کانال: کتاب ایران در آستانهٔ سقوط ساسانیان، اثر آ. ای. کولسنیکُف، ویراستهی نینا و. پیگولفسکایا، اثری عالمانه و بسیار مهم برای فهمیدن تاریخ سقوط ساسانیان است که چند نقلقول از آن را میآورم:
«... در سال ۶۲۷ میلادی ... امپراطور هراکلیوس (هرقل) پس از شکست ساسانیان در چندین جبهه... همهی کاخهای شاهی در اطراف تیسفون -پایتخت ساسانی واقع در عراق- را ویران کرد و به آتش کشید و سپس راه آذربایجان (آلبانی) را در پیش گرفت.»
«خسرو پرویز پس از شکست فاحش به زادانفرخ، رئیس نگاهبانان شاهنشاهی، فرمان داد همهی کسانی را از بزرگان و متنفذین که در طی این سالها به زندان انداخته بودند، و عدهی آنها بسیار زیاد بود، گردن زدند.» (روایت اخبارالطوال، دینوری: سی هزار تن؛ روایت نهایةالارب فی اخبار الفرس والعرب: بیست هزار تن؛ روایت تاریخ الرسل والملوک، طبری، و روایت فارسنامه، ابن البلخی، سی و شش هزار تن)
«شاهنشاه نامهای پر از تهدید و ملامت به «شهربراز» و دیگر سرداران سپاه نگاشت. در فارسنامه آمده که روابط خسرو و شهربراز چنان تیره شد، که شهربراز برای اقدام مشترک بر ضد شهریار ایران با امپراطور بیزانس پیمان مودت و ترک مخاصمه بست.»
«در شهرستانها نیز اوضاع بسیار ناآرام بود. مرزبانان از تیسفون گریختند و به ولایات بازگشتند، و هریک به استوار ساختن ولایت خویش مشغول شد، «کی هیچکس بر جان خویش ایمن نبود» (فارسنامه).»
«کل خزانهٔ شاهی در مدائن در اثر کودتا بر ضد خسرو به تاراج رفت! -البته به دست خود ساسانیان، از جمله همان زادانفرخ و برادرش رستم که از سرداران طاغی گشته بود.»
«سرانجام پس از سی و هشت سال سلطنت، خسرو دوم در روز ۲۹ فوریه سال ۶۲۸ میلادی به فرمان سرداران و با پشتیبانی بزرگان به قتل آورده شد.»
«اتهامات وارده بر خسرو (به روایت، ف. اشپیگل):
۱) همدستی در قتل پدرش، هرمزد چهارم.
۲) سخترفتاری با پسرانش.
۳) بدرفتاری بسیار با زندانیان.
۴) شهوترانی و داشتن حرمسرایی بسیار بزرگ از کنیزکان.
۵) تشدید بیداد با رعایا از راه افزایش مالیاتها.
۶) آزمندی و مصادرهی اموال دارندگان.
۷) نگاهداری سپاه ایران به مدتهای طولانی در خارج از مرزهای ایران، و به دور از میهن و زادگاه.»
«در کشورگشاییهای خسرو از پی سپاهیان مظفر شاهنشاهی ماموران خسرو میآمدند و حکم به ویرانی کاخها، دیرها، صوامع، معابد، کلیساها و کنیسهها میدادند. زر و اشیای گرانبهای سرزمینهای اشغالشده به دست سپاه چندملیتی ساسانیان چون سیل لاینقطع به سمت پایتخت ساسانی در عراق روان بود.»
«اوضاع اقتصادی نیز وضعی فلاکتبار یافته اصلاح امور ناممکن گشته بود. بر بدبختی مصیبت طبیعی نیز افزون شد. در سال ۶۲۷ و ۶۲۸ میلادی رودخانههای دجله و فرات نیز طغیان کردند، آببندها شکستند، و آب به جلگههای مسکونی سرازیر گشت، و خانهها و کشتزارها زیر آب رفت. خسرو که نتوانسته بود جلوی سیل را بگیرد دستور داد معماران آببندها را کشتند!»
«مفاد صلح تحمیلی (پاکس رمانا) بیزانس بر شاهنشاهی ساسانی:
۱) ساسانیان میبایست همهی اسرای جنگی روم و متحدانش را آزاد کنند.
۲) ساسانیان باید کلیهی متصرفات بیزانس در سوریه و آناطولی را واگذار نمایند.
۳) ساسانیان باید چوب صلیب مقدس عیسی مسیح را که در سال ۶۱۴ در جریان اشغال «اورشلیم» به یغما برده بودند مسترد گردانند.»
***
مقایسه کنید با افسانههایی که ناسیونالیستها در کتابهای درسی تاریخ یا تاریخهای ایدئولوژیک رواج دادهاند تا جایی که این افسانهها بدیهی تلقی میشوند. تازه اثر عالمانهٔ کولسنیکف بر منابع سنتی تازی و غربی و سریانی/ارمنی (و نه منابع انتقادی جدید) استوار است. در همین چند خط خود تاریخ به زبان در آمده و دارد با زبان بیزبانی حرف میزند. کدام غارت مدائن و تکهپاره کردن فرش بهارستان؟! امپراتوری ساسانی در ۶۲۷ سقوط کرده بود. مدائن هم ویران شده بود. اموال شاهنشاهی هم به غارت رفته بود. از ۶۲۷ تا پایان قطعی ساسانی، خلأ قدرت، بینظمی مطلق و جنگهای داخلی برقرار و حاکم بوده است.»