زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...
زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...

فرو ریختن پایه های دلایل ذولقرنین بودن کوروش هخامنشی!

مهمترین دلیل برای مدعیان ذولقرنین بودن کوروش، نوشته های ابولکلام آزاد مفسر هندی و استفاده کردن علامه طباطبایی از ان دلایل در تفسیر المیزان و تایید تلویحی ذولقرنین بودن کوروش هخامنشی از جانب ایشان است.
با زیر سوال رفتن تئوری ابولکلام آزاد درباره ذولقرنین، خود به خود سایر دلایل مدعیان کوروش بودن ذولقرنین هم از بین می رود
-------
دلایل و مطالبی که تئوری ابوالکلام آزاد را زیر سوال برده را در قالب یک فایل پی دی اف 40صفحه ای برای دانلود در اختیار علاقه مندان قرار دادم.
 

حقوق بشر و مجازات در میان شاهان باستانی ایران

کوروش کوچک در آسیای صغیر والی بود. نمیتوان گفت که او فریب اشخاص بدذات و متقلب را میخورد.زیرا آنها را به سختی مجازات میکرد. در شاهراهها  اشخاصی دیده می  شدند که پا و دست هایشان قطع شده بود.

1031 مشیرالدوله ج 2                                                                                                                                                                                                          

قطع دست و پای جنازه برابر یک قانون مجازات پارسی بوده است

مشیرالدوله پیرنیا 1025-1024

زبان بریدن و یا سوراخ کردن آن

در میان شگنجه ها و مجازات  در میان پارسیان میتوان به رایج ترین آن یعنی بریدن و یا سوراخ کردن زبان  اشاره کرد. این امر به آن حد رایج بوده که حتی در امثال و فولکلورها نیز بکار برده شده است. کلامی همچون        زبانش بریده باد                زبانت را ببر               زبان از حلقوم کشیدن، در ادبیات مکتوب نیز شاعرانی همچون سعدی و اسعد طوسی از ان بهره برده اند 

 مانند زبان بریده بکنجی نشسته ، صم و بکم (سعدی)

 زبانی که باشد بریده زجای ( اسدی طوسی)

به هر حال این شکنجه یکی از شکنجه های بسیار دردناک  و وحشت انگیز است که بکار برده می شد و اغلب برای کسانی بکار گرفته میشده است که قصد  داشتند ساکت بمانند و نتوانند مطلبی و یا حرفی را بیان کنند. گاه این شکنجه با گوش بریدن و دماغ بریدن و زمانی نیز کور کردن همراه بوده است. طریقه زبان بریدن به سه نوع بوده است.

زبان را از میان دهان با فشار بیرون آورده و از انتهای عضله که به کف دهان پیوسته است  می بریدند که در این حال عسرالبلع اگر چه پدیدار می شود، ولی با نیمه آن میتوان عمل بلع را انجام داد، اگر چه به سختی، ولی حرف  زدن حرف زدن به طور کلی از بین میرود و فقط در هنگام شکنجه میتواند صداهائی را بیرون دهد.

 زبان را بوسیله نوک خنجر از انتهای حلق جدا کرده و بیرون می آورند و در اینحال کسی که مورد شکنجه قرار گرفته است اگر در اثر خونریزی نمیرد، به علت عسرالبلع و فشار شدید بر گلو و گاهی معدوم شدن زبان کوچک دچار رنج فراوان میشده است و اغلب با خفگی و یا ادن حاد ریه در میگذشت ( بعلت دخول اشیا  خارجی در نای)

زبان را از پشت سر بدر می آوردند. طریق عمل چنین بوده که گردن را سوراخ و زبان را از انجا بیرون میکشیدند. بالطبع این کار موجب مرگ می شده است.


نمونه هایی از تاریخ

شاپور به اعلی درجه پرقدرت و ... بسیار غضبناک و درشت خو بود  ... وقتی پوسک عیسوی را به حضور شاه بردند و اظهار داشتند که بر شهادت همکیشان خویش غبطه میخورد و به عظمت شاه وقعی نمیگذارد. شاپور را غضب در گرفت و فریاد زد این مرد را به مرگ دیگر مردمان نکشیدن چون جلالت شاهانه را تحقیر کرد و با من چون همسری سخن راند. زبان از پشت سر بر اورید تا سایرین که هنوز در قید حیاتند بدان سبب از خشم من بترسند.

 ایران در زمان ساسانیان کریستین سن ص275                                                                             

 اردشیر دوم امر کرد سربازی از قشون کورش کوچک را که گفته بود دو نفر از دشمنان را کشته ، زبانش را بوسیله درفش سه دفعه سوراخ کنند

208 پلوتارخ ج 1 ***  1034 مشیرالدوله پیرنیاج 2 ----

پروشات مادر اردشیر دوم،  دستو.ر داد سرباز کاریانی را که زیر زانوی کورش کوچک را بریده بود، ده روز تمام زجر دهند و بعد زبانش را بکشند

   1034 مشیرالدوله پیرنیاج 2

اردشیر دوم امر کرد اودیاستس که خداوندگار خود تریتوخمس را کشته بود را بکشند. بدین ترتیب که زبان او را از بیخ بیرون کشیده و از بیخ ببرند.

   ص 505 اومستد

دایوش شاه گوید فراورتیش دستگیر شد و او را نزد من اوردند .... و من زبان او را بریدم

          ایران در دوران نخستین هخامنشیان348.کتیبه بیستون

برخی از تعالیم ازدواج با محارم و رفتار با زنان در آیین زرتشتی

«...هم چنین نکته ای که شایان توجه است تاکید مستمر بر ازدواج با محارم است. پدیده ای که بدون هیچ شک شبهه ای در منابع و ماخذ مزدایی و غیر مستقیم به وضوح می بینیم. به خلاف کوشش های قرن نوزدهمی که در جهت انکار آن به عمل آمده است...شواهدی به دست ما رسیده است که حکایت دارد خانم ها بر خلاف میلی باطنی خویش ،مجبور بودند تا با پدران و برادران خویش همخوابگی نمایند،هرچند که (در ظاهر) موافقت دامادها ضروری بود.»

(ژولیان بالدیک، ادیان آسیا،صفحه80و81)

محققین می نویسند:

«در منابع اصیل زرتشتیان، ازدواج با محارم عبادت به شمار می رفته و با و عده  ثواب و اجر آثار عالی تشویق شده است؛ از قیبل این که ازدواج بین خواهر و برادر با فره ایزدی روشن می شود و دیوان را دور می کند و گناهان کبیره را محو می کند.»

(دینکرد،کتاب نهم فصل 60،فقره2و3. در اینجا نقل از محمد خاتم پیامبران،صفحه82،راوندی تاریخ اجتتماعی ایران، صفحه661کریستین سن.ایران در زمان ساسانیان،صفحه234)

دیاکونوف:

«در مورد اردواج با محارم در ایران باستان،اسناد و مدارک زیادی در دست است؛ از جمله کمبوجیه دوم خواهرش یعنی آتوسا را به زنی گرفت.داریوش دوم با خواهر خود پاریساتیدا ازدواج کرده بود، فرزند ایسان اردشیر دوم پس ار مزگ زن اول خود با دو دختر خود آتوسا و آمستریدا ازدواج کرد

(دیاکونوف،تاریخ ماد،در اینجا نقل از صفحه 474،راوندی،تاریخ اجتماعی ایران)

ویل دورانت :

«دختران طرف توجه نبودند...از گفته های ایرانیان قدیم در این باره یکی است که: پدران از خدا مسائلت نمی کنند ک دختری به ایشان روزی کند و فرشتگان،دختران را از نعمت هایی که خدا به آدمی بخشیده به شمار نمی آورند.»

(ویل دورانت، تاریخ تمدن،جلد1،صفحه553)

راولینسون :

«زنان طبقات بالای اجتماع،جرات نمی کردند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمی شد که آشکارا با مردان آمیزش کنند.زنان شوهر دار حق نداشتند هیچ مردی را، ولو پدر یا برادرشان باشد ببینند. در نقش هایی که از ایران باستان بر جای مانده،صورت هیچ زنی دیده نمی شود.»

(ویل دورانت.نقل از راولینسون،تاریخ تمدن،جلد1،صفحه552)

بررسی آراء ابن خلدون و زرین کوب درباره افسانه آتش سوزی کتب ایرانی بدست مسلمانان

"کتابسوزی مسلمین" از دروغهای تاریخی بزرگی بود که از سوی سلطه گران "هویت ساز" جهانی و وابستگان آنها کاملا آگاهانه و برنامه ریزی شده پیوسته تکرار شد تا آنجا که بسیاری از مسلمانان نیز آنرا باور کردند! غافل از آنکه اساسا کتاب و کتابخانه ای در کشور ساسانی یافت نمی شد؛ و پژوهشگران تنها از احتمال وجود تعداد اندکی نوشتارهای دینی در این دوره سخن گفته اند. تنها بیاری خط و زبان عربی بود که زبان فارسی توان کار فرهنگی گسترده و نگارش علمی یافت؛ هر چند دانشمندان ایرانی مسلمان کار با زبان عربی را ترجیح می دادند. بگفته باستان گرایان عرب ستیز دروغ پرداز، عرب جز قرآن کتابی ندیده بود؛ با خط و کتابت آشنایی نداشت؛ ارزشی برای آثار فرهنگی قائل نبود؛ "کتابهای بیشمار ایرانیان"!؟ آنها را شوکه کرد و به کتابسوزی واداشت!؟ زرین کوب در کتاب "دو قرن سکوت" با یک منطق صوری آتش زدن کتابهای موهوم کشور ساسانی بدست اعراب مسلمان را، علیرغم نبود اسناد، امری قطعی گرفته است؛ زیرا عرب مسلمان "جز کلام خدا هیچ سخن را قدر نمی دانست" و کتاب را "بدیده حرمت وتکریم نمی دیده است".

بی تردید هر مسلمانی قرآن را برترین نوشتار می داند زیرا سخن خداوند است؛ ولی درست به همین دلیل باید به آثار فرهنگی ارج نهد زیرا خداوند در قرآن به "قلم و آنچه می نویسند" سوگند می خورد(سوره قلم) آموزش و فرهنگ نوشتاری را امری خدایی می داند (سوره علق، آیات ۶تا3) که نشان از ارزش والای کار فرهنگی در اسلام است؛ و پیامبر مسلمانان از زن و مرد را به فراگیری دانش حتی تا چین و نزد کافر هم تشویق کرده است و بر نگارش دانش هم تأکید کرده است (قیدوا العلم با الکتابه). بنابراین اعراب مسلمان نباید دست کم تا زمانیکه به محتوای کتابهای ادعایی در کتابخانه های ادعایی کشور ساسانی شناختی نیافته اند دست به نابودی آنها زده باشند.

زرین کوب می گوید: "در دوره ای که دانش و هنر به تقریب در انحصار موبدان و بزرگان بوده است، از میان رفتن این دو طبقه ناچار دیگر موجبی برای بقای آثار و کتابهای آنها باقی نمی گذاشته است" زیرا آن کتابها هیچ "فایده" ای هم برای اعراب و"محیط مسلمانی" نداشته است (دو قرن سکوت، ص ۱۱۷). پس اگر به اعتراف زرین کوب آن کتابهای ادعایی هیچ دانشی که به درد دیگران بخورد در بر نداشته و تنها به کار موبدان و اشراف ساسانی در فریب و سرکوب و چپاول مردم ایران می آمده است، پس از سرنگونی ساسانیان خودبخود و یا بدست مردم ایران از میان می رفت و باز نیازی به "سوزاندن" و "غرق کردن" از جانب اعراب مسلمان، و غم و اندوه ایرانیان از این بابت، نبوده و نیست. بگفته زرین کوب، ابن خلدون در مقدمه چاپ مصر نوشته است چون سعد بر مدائن دست یافت و کتابهای بسیاری آنجا دید، به عمر نامه نوشت و در باره آنها دستوری خواست عمر در پاسخ نوشت که آنها را به آب افکن که اگر رهنماینده باشند قرآن رهنماینده تر است؛ و اگر مایه  – گمراهی باشند از آنها آسوده گشته ایم. پس آنها را در آب یا آتش افکندند (همانجا، ص ۱۱۸)روشن نیست چگونه این دروغ بزرگ تاریخی در مقدمه چاپ مصر ابن خلدون راه یافته است؛ و چرا ابن خلدون که خود در کتاب تاریخش گفته است: سعد چون بر مدائن دست یافت "هیچیک از تصاویر و تندیسها را تغییر نداد" (ص ۵۰۸ ) در مقدمه اش او را به نابود کردن "کتابها" متهم ساخته است!؟ چگونه حکومت جدید که آثار مادی و برجسته نظام پیشین را نمی زداید، نوشتارهای آنرا بدون هیچ کنجکاوی و بررسی از میان می برد؟ و باز روشن نیست که چگونه رخدادی که از نگاه تمامی مورخان نزدیکتر به "حادثه" چون یعقوبی، بلاذری، طبری، ابن هشام و... پنهان مانده، هشت قرن بعد در اندلس به ابن خلدون الهام شده است!؟ اسناد و مدارک تاریخی باید بهم پیوستگی داشته باشند. مورخی که با فاصله زمانی به گزارش رویداهای تاریخی می پردازد باید به مدارک پیشین استناد کند؛ وگرنه سخن او اعتباری ندارد. زرین کوب که سپس به سستی استدلالهای خود در کتاب "دو قرن سکوت" و نیز این حقیقت که مسلمانان بنیانگذاران کتابخانه های بزرگ عمومی در جهان بوده اند پی برد؛ و دید که مسلمانان نه تنها بی علاقه به کتاب نبوده بلکه در همان سده نخست هفتاد کتابخانه عمومی تنها در غرناطه اسپانیا (اندلس) ایجاد کردند (زرین کوب، کارنامه اسلام، ص ۱۶ )، ادعای کتابسوزی مسلمین را پس گرفت و روایتهای مربوطه را چه در رابطه با کتابخانه اسکندریه و چه در مورد مدائن و خوارزم "افسانه ای"، "بی اساس"، "تازه ساز" و "مشکوک" خواند (همانجا). وی همچنین ادبیات عربی را سرچشمه ادبیات فارسی می خواند؛ ابونواس شاعر عرب را الهام بخش رودکی(پدر شعر فارسی) می داند؛ و قصیده های عربی ابولطیب، بحتری و ابوتمام را نیز الهامبخش عنصری، منوچهری و حتی سعدی (همانجا، ص ۵۵ ).


منبع:تاریخ سیاسی ایران باستان صفحه 264-265

در نقد قصه کتابسوزی اکندریه در فتح مصر نیز به این مطالب بنگرید:

کتاب سوزی مسلمانان شایعه‌ای تاریخی

همچنین بنگرید به :

ممنوعیت افشاگری دروغی تاریخی

و

مطالبی درباره کوروش هخامنشی(فایل فشرده)

کورش،پیامبر خون،آتش و بت پرستی

دریافت فایل PDF
حجم: 310 کیلوبایت
        دانلود

توضیحات: در این تحقیق به قسمت کوچکی از قتل و غارت های کورش هخامنشی پرداخته شده است.