نامه ای است از پادشاه انگلستان، گال، سوئد و نروژ جورج دوم به خلیفه مسلمانان اندلس هشام سوم؛ که در آن پادشاه از خلیفه درخواست اجازه تحصیل برادر زاده وعده ای از دختران اشراف انگلیس، در اندلس را دارد. عبارت انتهای نامه قابل توجه است: "خادمکم المطیع جورج الثانی ملک انجلترا"(بنده مطیع شما، جورج دوم پادشاه انگلستان)!
این نامه که متعلق به 1000 سال قبل است در این کتاب آمده است: الاستذکار لابن عبد البر به نقل از 'الحوار المتمدن'
دو ترجمه از این نامه که در برخی وبگاه ها نشر یافته:
«این نامه از طرف جورج دوم پادشاه انگلستان، سوئد و نروژ به صاحب عظمت حاکم مسلمین در مملکت اندلس هشام سوم جلیل المقام. پس از بزرگداشت و قدردانی از جناب عالی؛ درباره پیشرفت بزرگی شنیده ایم، که از خیر فراوان آن، مرکزهای علمی و حرفهای در شهرهای آباد شما سود بردهاند. خواستیم برای فرزندان خود، نمونههای از این خوبیها را برگزینیم؛ تا آغاز نیکویی در پیگیری راه شما به منظور نشر خورشید علم در شهرهای ما باشد، که نادانی چهارگوشهی آن را احاطه نموده است! دختر برادرم، فرمانده دوپونت را سرگروه هیئت اعزامی اشراف انگلیس قرار دادهایم؛ تا به پایتخت سلطنتی و لمس گوشهای از مهربانی شما مشرف گردند و با دوستانش، در سایهی گوشهای از احترامورزی و میزبانی شما، مورد توجه و بزرگواری تان قرار گیرند. و سپاس خاص، از کسانی که به زودی به آموزش و پرورش آنها میپردازند.
فرمانده کوچک، هدیه ناچیزی با خود همراه دارد تا تقدیم حضور ارزشمند شما نماید، امیدوارم به پذیرش آنها بزرگواری فرمایید. بزرگداشت و محبتِ ویژه نثار شما!
از طرف خدمتگذار مطیع شما جورج دوم شاه انگلستان به سال 1028 میلادی.
ترجمه دوم:
«از جورج دوم پادشاه انگلستان، غال، سوئد، نروژ به مقام جلیل القدر و معظم خلیفه مسلمین در اندلس هشام سوم .
بعد از تعظیم و توقیر .
پیشرفت و ترقی عظیمی که مجامع علمی و صنعتی در کشور آباد شما ازبرکات و صفای آن بهره مند شده اند، به سمع ما رسیده و ازآن مطلع شده ایم . می خواهیم فرزندانمان نمونه ای از این فضایل را کسب و به دست آورند تا پیروی از آثار شما در سرزمین ما ،که جهل و نادانی ارکان چهارگانه آن را سیاه کرده است ،پایه و منبعی برای رشد علم و صنعت و پرتو آن باشد .
بنابراین برادرزاده ی خود (امیر دوبانت) را در رأس گروهی از دختران اشراف انگلستان به خدمت فرستادیم تا به تخت بوسی و عطف توجه شما مشرف شوند .
خود و همکلاسی هایش مورد عنایت مقام معظم شما و حمایت اطرافیان و بزرگوارانتان قرار گیرند و زنان در تعلیم و تربیت آنان را مورد مهر و محبت قرار دهند . و به وسیله ی او هدیه ای که نشان از فروتنی و تواضع ما در پیشگاه مقام معظم باشد ، ارسال گردید به این امید مورد قبول واقع شود .
خدمتگزار شما ،جورج دوم پادشاه انگلستان ،غال ، سوئد ،نروژ سال1028 بعد از میلاد مسیح»
این نامه سندی است گویا بر تمدن درخشان اسلامی که برخی نویسندگان غربی از آن چنین یاد کرده اند: ویل دورانت: «تمدن اسلامی از راه تجارت و جنگهای صلیبی و ترجمه صدها کتاب عربی به لاتین و مسافرتهای دانشورانی از قبیل گربرت و مایکل اسکات و دلاردباشی و ... به اندلس اسلامی و نیز از طرف جوانان مسیحی که پدرانشان آنها را برای کسب علم و آداب و تمدن به کشورهای اسلامی میفرستادند، به اروپا راه یافت. دنیای اسلام در جهان مسیحی نفوذهای گوناگون داشت. اروپا از دیار اسلام، غذاها، شربتها، دارو، درمان، اسلحه و نشانهای خانوادگی، سلیقه و ذوق هنری، ابزار و رسوم صنعت و تجارت، قوانین و رسوم دریانوردی را فرا گرفت و غالباً لغات آن را از مسلمانان اقتباس کرد. مسلمانان، علوم مختلف را پس از فرا گرفتن و پروراندن و متعالی ساختن، به اروپا انتقال دادند و زمینه رشد علم و دانش را در مغرب زمین فراهم نمودند.»مورخ آلمانی میگوید: «اگر اسلام نمیبود، دانش و دانشگاه به شکل امروزی وجود نمیداشت». همینگونه مونتگمری وات، از اسلامشناسان برجسته غربی درباره تأثیر حضور مسلمانان در نیز گفته است: «هنگامیکه انسان همه جنبههای روابط اسلام و مسیحیت در قرون وسطی را در نظر بگیرد، این مطلب روشن خواهد شد که تأثیر اسلام بر جامعه مسیحیت، بیش از آن چیزی است که معمولاً گفته میشود. اسلام نه تنها در تولیدات مادی و اختراعات تکنولوژی اروپا شریک است و نه تنها اروپا را از نظر عقلانی در زمینههای علم و فلسفه برانگیخت، بلکه اروپا را واداشت تا تصویر جدیدی از خود به وجود آورد. (ویلیام مونتگمرى وات، تأثیر اسلام بر اروپاى قرون وسطی، ص 143.)