زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...
زیگورات

زیگورات

عیلام. نوشته هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام ...

آری برادر، این است جهان استعمار شده من!

نویسنده عقیل دغاغله،

لینک مطلب:

https://telegra.ph/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B9%D9%85%D8%A7%D8%B1-06-30

قوم گرایی و ناسیونالیسم مذهبی در احادیث مجعول

در این پست به ذکر احادیثی می پردازیم که چه در زمان صدور یا جعل شان-احتمالا در زمان امویان-، و چه در این زمانه،  دستاویزی شده اند برای قوم گرایی، نژاد گرایی و به عبارتی بهتر فرقه گرایی و تعصب مذهبی! (نوعی از ناسیونالیسم مذهبی!)

گفتیم در این زمانه، چون شاهدیم برخی شبکه های وهابی و قوم گرایانه عربی، در درگیری های سیاسی  و اختلافات مذهبی، جمعیت کثیری از مسلمین را با عبارت «مجوس» می نوازند و بدین طریق با تحریک طرف مقابل به واکنش احساسی و قومیتی، نفرت پراکنی می کنند و آیین پاک پیامبر (اسلام(ص) را که وحدت بخش صفوف گوناگون مسلمین است را محملی ساخته اند برای اختلاف و تشتت آراء .


ابتدا  آیه ای از کلام الله را نقل می کنیم که معیاری است برای راستی آزمایی هر حدیث و سخنی که در آن ذکری از قومیت و نژاد خاصی از مسلمانان شده و همچنین روایت هایی مطابق با این آیه که شبهه بردار نیستند:

«یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّـهِ أَتْقَاکُمْ »=اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم، و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید [و اینها ملاک امتیاز نیست‌]، قطعا ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست.(حجرات13)

امیرالمومنین امام علی(ع):

«ان الله اذهب بالاسلام نخوه الجاهلیه ... الا ان الناس من آدم و آدم من تراب... ... الا لا فضل لعربی علی عجمی و لا لعجمی علی عربی و... الا بالتقوی ...ان العربیه لیست باب ووالد و لکنها لسان ناطق ...»

هان که خداوند به وسیله ی اسلام نخوت جاهلیت را زدود ... هان که مردم همه از آدم اند و آدم از خاک... عرب را بر عجم و عجم را بر عرب برتری نیست ... مگر به: پرهیزکاری ... هان که عربیت به پدر و مادر نیست ، عربیت تنها زبانی رساست ! (امام علی (ع)ن.ک الغدیر ۶ / ۱۸۶،۱۸۸،189)

حال می نگریم به احادیثی که شائبه نژادگرایانه و قوم گرایانه دارند.

1- قال رسول الله(ص): «حب العرب ایمان و بغضهم نفاق!» دوست داشتن عرب از ایمان و مبغوث داشتن شان نفاق است! برخی به اصطلاح علمای سنی مذهبی در نوشته هایشان در پی این حدیث(!) نوشته اند: «جنس العرب افضل من سائر الاجناس . » نژاد عرب از سایر نژادها برتر است.!

نکته: البته هستند نویسندگان عربی که اینگونه روایات را رد کرده اند. لینک

2- ان جنس العرب افضل من جنس العجم ؛ عبرانیهم و سریانیهم ، رومیهم و فرسیهم و غیرهم ... ولیس فضل العرب بمجرد کون النبی منهم و ان کان هذا من الفضل ، بل هم فی انفسهم افضل...»« جنس عرب برتر از دیگر جنس هاست . رسول فرمود: «عرب دوستی ایمان است و عرب نادوستی نفاق است!» « هان که جنس عرب برتراز جنس عجم است ؛ برتر از جنس عبرانی و سریانی و رومی و ایرانی و دیگران ... برتری عرب تنها در این نیست که رسول از ایشان است هرچند که این خود یک فضیلت است لیک عرب ها ذاتا از دیگران برترند...»

3- قال رسول الله (ص): « من سبّ العرب» فاولئک هم المشرکون » رسول فرمود: « کسانی که به اعراب ناسزا می گویند هم ایشان مشرک اند!»

4- ابن حجر در کتاب «مبلغ الارب فی فخرالعرب»گوید: حاکم نشابوری و بیهقی از عبدالله پسر عمر خطاب (رض) نقل کرده اند که گفت : رسول (ص) فرمود: «لما خلق الله الخلق اختار العرب. «خداوند چون آفریدگان را بیافرید عرب را برگزید»

5- طبرانی در« المعجم الواسط» آورده که : ابوهریره ازرسول(ص) نقل کرده که فرمود: «ان الله حین خلق الخلق بعث جبریل فقسم الناس قسمین ،فقسم العرب قسما و قسم العجم قسما و کانت خیره الله فی العرب...»« خداوند انک که آفریدگان را آفرید ، جبریل را فرستاد تا مردم را دو بخش کرد؛ عرب را بخشی و عجم را بخشی نمود و گزیده خداوند در عرب بود...»

6- ترمذی و حاکم و دیگران از سلمان فارسی روایت کرده اند که رسول فرمود: «یا سلمان ! لا تبغضنی فتفارق دینک ! قلت : کیف ؟... قال : تبغض العرب فتبغضنی»« ای سلمان ! با من دشمنی نورزی که دینت را از دست بدهی ! سلمان گوید عرض کردم : چگونه چنین چیزی ممکن است ؟! ... فرمود : که با عرب دشمنی ورزی با من دشمنی ورزیده ای!»

ابن تیمیه گوید: « رسول از این روی سلمان را مورد خطاب قرار داده که او نسبت به ایرانیان در اسلام پیشی دارد ودارای فضائلی است که در احادیث آمده است تا هشداری باشد به دیگر ایرانیان ...و این دلیلی است بر این که بغض با جنس عرب و دشمنی با اعراب کفر یا سبب کفر است و معنای ان این است که اعراب از دیگران برترند و محبت شان سبب قوت ایمان می گردد و هر که حب اش موجب ثواب گردد ، بغض اش موجب عقاب گردد و این دلیل بر فضل عرب است. از همین رو سلمان فارسی گفته است:

نفضّلکم یا معاشر العرب لتفضیل رسول الله ایاکم ؛ لا ننکح نساء کم و لا نوء مکم فی الصلاه»«ای اعراب! ما شما را برتر می دانیم چراکه رسول الله (ص) شما را برتری داده ، از این رو ما عجم ها لایق نیستیم که با زنان شما ازدواج کنیم و پیش نمازتان باشیم.»⁉️

7- حاکم و طبرانی از انس روایت کرده اند که رسول فرمود: « حب العرب ایمان و بغضهم کفر فمن احب العرب فقد احبنی و من ابغض العرب فقد ابغضنی».« عرب دوستی ایمان بوَد و عرب نادوستی کفر ، هرکه عرب را دوست بدارد مرا دوست داشته و هرکه عرب را دشمنی ورزد مرا دشمنی ورزیده!»

8- عبدالله پسر احمد حنبل در«مسند» پدرش روایت کرده که: رسول فرمود:« لا یبغض العرب الا منافق»=« تنها منافق بوّد که با عرب دشمنی ورزد!»

9- و نیز از ابن عباس روایت است که گفت:«رسول فرمود: « احبّوا العرب لثلاث ؛ لانه عربی و القران عربی و لسان اهل الجنه عربی!» « عرب ها را به این سه دلیل دوست بدارید ؛ چون رسول عرب است ، قران به زبان عربی است و زبان بهشتیان عربی است!»

10- جابر پسرعبدالله انصاری روایت کرده که رسول فرمود:«حبّ ابی بکر و عمر من الایمان و  بغضهما من الکفر و حبّ العرب من الایمان و بغضهم من الکفر» = دوستی ابوبکر و عمر از ایمان است و دشمنی با این دو از کفر، و دوستی عرب از ایمان است و دشمنی با اعراب کفر باشد.⁉️

گزیده هایی از کتاب «بحران هویت قومی در ایران» بخش دوم

گروه «آریایی» های ایرانی و ایران امروزی

« «گروه «آریایی» های ایرانی –ایران امروزی- که اجمالا شامل: اصفهانی، بختیاری، بلوچ، تالشی، تپری(طبری=مازندارنی)، دیلمی، کرد، کرمانی، فارسی، همدانی و یزدی است. واضح است در حالی که کُرد و لُر به عنوان یک گروه نژادی یا قومی می توانند مورد قبول واقع شوند، هر کرمانی یا فارس یا اصفهانی نمی تواند آریایی به مفهوم نژاد به حساب آید. خراسانیهای امروز خود عجین عجیبی از نژادهای «سفید» (آریایی) و «زرد» و «قرمز» (تورانی) و «عرب» و «هزاره» و غیره است. این امر در مورد «تهرانی»ها هم صادق است که «گلی» از هر «چمنی» هستند. جالب این است که در حالی که امروز، مازندرانیها را ایرانی آریایی «سره» می شناسند، صدها سال پیش در کتاب «بُندهشن» -که از کتاب های معتبر زبان پهلوی می باشد- آمده است که نیاکان آنها «غیرایرانی» و «غیرتاری» بودند.»ص167

«سامی» نژاد نیست

«سامیها» خود به نژاد خاصی که «سامی» باشد مربوط نمی شوند، زیرا «سامی» -یک گروه زبانی در مقابل هند-اروپایی یا ایرانی-اروپایی است نه یک نژاد. (سامیها خود در اساس شعبه ای از نژاد به اصطلاح «سفید»اند)« ص167

تصور فردوسی از وطن

«تصور فردوسی از سرزمین به عنوان «میهن» تصوری مبهم است و برخلاف تصور او در زمینه جنبه و جلوه فرهنگی سرزمین است، برای مثال، فردوسی می گوید:

همی رفت تا کشور «خوزیان» *** زلشکر، کسی را نیامد زمیان
 که در اینجا «خوزستان» را یک کشور مستقل تلقی می کند، همچنانکه همین معنی را در بیت زیر تکرار می نماید:
 چو صد مرد بیرون شدند از میان *** ز«اهواز» و «ایران» و از «رومیان»
 و همینطور که می گوید:
 چو «دارا» از «ایران» به «کرمان» رسید*** دو بهر از بزرگان لشکر ندید.»ص79-80

زبان و جغرافیای ملی

«در چهارچوب همین مرزهای به اصطلاح ملی جدید، همه گروههای تشکیل دهنده یک کشور یا یک ملت، به یک تبار و یک ملت و یک زبان تعلق ندارند، هرچند که یک زبان «ملی» به عنوان زبان «دولتی» به گروههای غیرهم تبار، آن هم به حساب زبان ملی و فرهنگ تباری خود آنها، تحمیل شده است.»ص120


قبائل «آریایی» نیمه وحشی

«...این را هم بدانیم که مورخان، قبائل «آریایی» را که قرنها قبل از میلاد از حوالی روسیه به ایران مهاجرت کرده بودند –تا بر سر مردم بومی آن بلا را بیاورند که اروپائیان استعمارگر و مهاجر بر سر «سرخ پوستان» قاره آمریکا و صهیونیستهای اروپا بر سر فلسطینیها آوردند - «نیمه وحشی» خوانده اند.» ص242

گزیده هایی از کتاب «بحران هویت قومی در ایران» بخش اول

دانلود کتاب «بحران هویت قومی در ایران» نوشته مرحوم استاد دکتر علی الطائی

نسبت جنگ و وحشیگیری!

«اگر جنگهای تاریخی اقوام و ملتها را با یکدیگر دلیل محض وحشیگری انها بدانیم، باید هم از حملات کوروش به «بابل»، کمبوجیه به «مصر»، داریوش و خشایارشا یه «یونان» و شاپور «ذوالاکتاف» به «شبه جزیره عرب»، سخن بگوییم و هم از اشغال «یمن» توسط انوشیروان «عادل» و از خراب کردن سد آبیاری مردم عرب خوزستان (بر روی رودخانه کارون) به دست کریم خان زند «وکیل الرعایا» غافل نمانیم.» ص41

سلسله های عربی  و عرب تبار حاکم در ایران:

«علاوه بر سلطه عربها در زمان خلفای راشدین و امویان و دوره اول(مستقل)حکومت عباسیان و علویان طبرستان و مشعشعیان حویزه یا عربستان(خوزستان) و البته سلسله های کوچک دیگر چون: آل محتاج(قرن چهارن هجری)، آل صاعد (قرن هفتم هجری)، «سربداران» و «مظفریان» (هر دو عرب تبار) از نیمه دوم قرن دهم میلادی به بعد، عناصر غیرآریایی دیگری چون ترکان و ترکمانان (از جمله: غزنویان، سلجوقیان، غوریان، اتابکان، خوارزمشاهیان، قراقویونلو، آق قویونلو، صفویان، افشاریان و قاجاریان) و مغولان (چنگیزیان، هلاکویان، تیموریان)، و برای مدتی کوتاه افغانها، در ایران حکومت کردند. سلطه سیاسی این گروهها که عمدتا به نام اسلام صورت گرفت و در مجموع حدود هزارسال طول کشید، تأثیر بسیار عمیق و گسترده ای بر ترکیب «قومی» یا «ملیِ» ایرانیِ«آریایی»گذاشت. این تحول و تطور، هم از طریق تجاذب و تعامل فرهنگی یا فرهنگ پذیری و هم از طریق ازدواج بین قومها و گروههای مختلف نژادی، امکان پذیر شد و آثار آن به شکل بارز یا پنهان همچنان باقی است. تأکید و تکرار باید کرد که این فاتحان غیرآریایی و غیرایرانی، خود نیز به تدریج تحت تأثیر آنچه اسلامی و ایرانی بود قرار گرفتند و به همین دلیل با تکیه بر زباننهای عربی و فارسی به اسم اسلام هم «سومنات» را در هندوستان فتح کردند و هم «مسجد گوهرشاد» را در کنار قبر امام هشتم شیعیان(ع) در مشهد می ساختند و هم از ایران و اسلام «مغول زده» یک امپراتوری عظیم شیعی صفوی به وجود آوردند و باعث حفظ وحدت سیاسی و ارضی ایرانی می گردیدند. خدمتی که «تشیع صفوی» به یکپارچگی فرهنگی و تمامیت ارضی ایران کرد، قابل مقایسه یا هیچ رژیم ملی گرای ایرانی نبود، گیرم که هزاره ها را از دم تیغ گذراندند تا «شیعی» شوند.»ص 163-164


اعمال بنی امیه «عرب» را نمایندگی نمی کند:
«دخل و تصرف «قبیله ای» و نه «ملی» یا «عربی» بنی امیه در اسلام و در عین حال با تیر و کمان هدف قرار دادن قرآن و در طشت یا «وان» شراب استحمام کردن بعضی از خلفای آنان طبعاً نه «اسلامی» بود و نه «عربی» بلکه استثمار دین اسلام و خود مردم عرب در خدمت به آحاد و افراد یک قبیله یا تیره حاکم بود.»ص72


مشاهیر عرب تبار ایران:

«...بسیاری از مشاهیر ادب و شعر و عرفان ایرانی و فارسی، از آن جمله خواجه عبدالله انصاری، سیدحسن غزنوی، رشیدالدین وطواط، سنایی، مولوی، سعدی، ناصرخسرو، جامی، حمدالله مستوفی، عبید زاکانی و شیخ بهایی به شهادت کتبی خود آنان یا مآخذ و منابع فارسی مستقل، همه و همه عرب بودند و دو زبانه، هرچند که بیشتر آنان –چنان که شاید و باید- به زبان فارسی بود که بیشتر خوانندگان و «مشتریان» آنان در ایران و هر کجا فارسی رواج داشت، غیرعرب بودند. قصیده ای که شیخ سعدی به زبان عربی(علاوه بر قصیده فارسی) در انقراض خونبار دولت عباسیان به دست هلاکوخان مغول سروده بود، علاوه بر احساسات انسانی و اسلامی او، احساسات شورانگیز انتساب او را به قبیله «بنی سعد»و قوم عرب می رساند، همچنان که در همین قصیده او دو بار «عبّادان» «آبادان) را به عنوان چشم اندازی بر بصره و بغداد یاد می کند. اضافه بر این، در طول تاریخ ایران اسلامی تازمان حاضر، هر «سیّد» فارسی نویس و فارسی سرای ایرانی –اگر به حق از لحاظ علمی «صحیح النسب» است- به حکم این که «فرزند پیغمبر اکرم» (ص) است باید از طریق حداقل 50 درصد «ژن» پدری که «قریشی» و «هاشمی» و «علوی»و «موسوی»، یعنی «عربی» است، «عرب» یا دست کم «عرب تبار» به حساب آید، گیرم که زبان را تکام نکند...و همچنان که قبلا گفتیم زبان عربی به تنهایی الزاماً مُعرِفّ منحصر به فرد هویت انسان عرب نیست. جالب این است که اولین زن فارسی سرذای ایرانی، یعنی «رابعه بنت کعب» -که به «زین العرب» هم معروف بود و «بنت کعب» تخلص می کرد و در قرن چهارم هجری در «بلخ» می زیست م عاصر رودکی «سمرقندی» بود- «عرب» بود واین دو بیت یکی از قطعات اوست:

 مرا به عشق همی تحمل کنی به حِیَل **** چه حجت آری پیش خدای عزّوجلّ؟

 هر آینه نه دروغ است آنچه گفتم، حکیم **** فُمُن تُکُبّر یَوماً فَبعد عِزّ ذَل!

که این مفهوم اخلاقی ما را به یاد شاعرع معروف زبان فارسی –یعمی «اختر چرخ ادب» پروین اعتصامی- می اندازد.»ص200-221

کتاب سازی آندلس، یونانی مآبی و شوونیسم ایران باستان

امروز دزدی معنوی و دستبرد فکری با بی شرمی تمام کاسبکارانه و تجاری است، و مدارک عالیه به مثابه کالا خرید و فروش می شود.

در طول تاریخ انتحال یا سرقت علمی بیشتر در راستای تحریف تاریخ، جنگ قدرت و بازتاب قدرتی در برابر قدرت های دیگر و یا تضعیف نحله فکری و عقیدتی به انجام می رسید. یعنی سرقت در راستای تغییر جهت تاریخ و تفکر و اندیشه.

برای نمونه کتیبه های پادشاهان و تاریخ نویسی های درباری در راستای اعتلای زمامداری و توجیه جهانگشایی ها و جنگ ها و شرح دستاوردها و برتری خود در برابر حکومت ها و پادشاهان پیشین است. این امر بیشتر در تقابل با حکومت های پیشین با اغواگری و جعل تاریخ و اسناد و شواهد به انجام می رسد.

تاریخ سازی و کتاب سازی اندلس:

مسیحیان اروپا، برای بازپس‌گیری سرزمین‌شان از مسلمانان، تلاش فیزیکی چندانی نکردند، بلکه با برنامه‌ریزی و تلاش فرهنگی چندین‌ساله، آرام و بی‌سروصدا، اندلس تازه مسلمان‌شده را، دوباره مسیحی کردند و از مسلمانان پس گرفتند. 

مسیحیان قراردادهایى را با حاکمان مسلمان بستند و طبق آن آزادانه به ایجاد تفریح‌گاه و مدرسه و انجام تجارت بین مسلمانان پرداختند؛ در مدارس خود به فرزندان مسلمان، افکار دینى مسیحیت را القا ‏کرده و با به گردش درآوردن دختران زیباروى مسیحى در تفریح‌گاه‌ها، جوانان مسلمان را به آن‌جا می‌کشاندند و با ترویج خرید و فروش مشروبات الکلى، مردم مسلمان را از اعتقادات دینى خود دور می‌ساختند و به این طریق فساد را در تمام پیکره جامعه اسلامى رسوخ دادند و آن را از درون تهى کردند و این‌گونه بود که توان مقاومت را از آنان گرفتند.

یک حمله نظامی در سال 1492 میلادی مسلمین را از پای در آورد. صد هزار نفر کشته شدند و بقیه تسلیم شدند و زندگی نکبت باری را تحت حکومت مسیحیت آغاز نمودند. اینان نیز یا به تدریج کشته می شدند و یا به دین مسیحیت می گرویدند. پس از مدتی مسیحیان به آنها نیز رحم ننمودند و دین آنها را تقیه حساب کرده و همه را از دم تیغ گذرانده یا به مهاجرت وادار نمودند.

بعد از بازپس گیری اندلس و اخراج مسلمانان این بار(با همان شیوه اغواگری و نیرنگ) نوبت دستکاری در نسخ خطی و دستبرد به گنجینه تاریخی کتابخانه ها برای تاریخ سازی و تحریف بود. در این راستا نسخ خطی تحریف و بنام مسلیمن کتاب ها نگاشته شد. تلبیس و نفوذ دانشمندان نامی به جامعه اسلامی از ابن عربی تا ابن رشد و ابن میمون و ابن خلدون و ...

اگر نگوییم برخی از دانشمندان نامی نفوذی و جاسوس بودند، حداقل دست ساخته همان مدارس و القائات و تفرجگاه های مسیحیان و یهودیان بودند.

فضای حاکم بر آن روز اندلس گویای روشن و مبرهن از نفوذ گسترده و تحریف و جعل و کتاب سازی و دانشمند سازی دارد و اساسا نیازی به استناد به یک نسخه که در این لینک آمده است نمی باشد. حتی آنقدر این نفوذ و دستبرد وسیع و گسترده است که احتمال جعل و ساختگی همین سند را نیز نمی توان دور از نظر داشت!

عصر نهضت ترجمه و ورود کتب یونانی:

پس از آندلس اینبار سروقت ورود کتاب های ترجمه ای و عاریه ای از یونان بود.یونانى‌مآبان دور و نزدیک تحت حمایت خلفای بنی امیه و بنی عباسی و تحت عنوان مبادله و مشارکت فرهنگى با فاتحان مسلمان، کتاب های فلسفی و یونانی را  در جهان اسلام و دقیقا در برابر تشیع پراکندند.

مترجمان آثار معمولاً زرتشتى‌زادگانى نومسلمان بودند. حنین‌ بن اسحاق، مشهور به‌ شیخ المترجمین، پزشک حاذق نسطورى‌ مذهب که به زبان هاى یونانى و سریانى و عربى و پهلوى تسلط داشت، نخستین مترجمى بود که گروهى را گرد آورد و به کار ترجمه نظم بخشید. از جمله شاگردان او در ترجمه فرزندش اسحاق و خواهرزاده‌اش حُبیش‌ بن اعسم بودند. حنین همچنین ترجمه‌هاى بسیارى از مترجمان دیگرى را با اصل متن آنها مقابله و اصلاح مى‌کرد.

ایران باستان شوونیسم پان ایرانیسم

کتاب سازی مستشرقین و تاریخ سازی شوونیسم ایران باستان:

امیر کبیر در این خلاء و فقدان علم و صنعت  مدرسه "دارالفنون" احداث کرد، اساتید و مدرسان و مستشاران اروپایی و مستشرقین در غیاب دانشمندان و پژوهشگران گمنام و پرت و مطرود ایرانی، سکان اندیشه و تفکر در ایران را در دست گرفتند و از هم اکنون بنای کتاب سازی ها و ساخت و ساز تاریخ معاصر ایران، بنا به تمایلات دولت بریتانیای کبیر بنا نهاده شد.

مدرسین و مستشرقین نامی چون پولاک، موسیو دانتان، یوهان لوئیس، گریشمن، هرتسفلد، دیاکونوف، و هانری کربن و ... تا کاوشگران شیکاگو وارد ایران شدند تا برای باز ساخت تاریخ و برماندهای ایران باستان اقدام نمایند اکثر این مستشرقین جاسوس و همانند اردشیر ریپورتر که رئیس سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا در ایران بود.

در این زمان ورود خزنده اردشیر ریپورتر به ایران از زردشتی های مقیم هند که مستعمره بریتانیای کبیر بود، از همه مهمتر بود. او به کشف و ابداع "رضا خان" نائل گردید و با فر و کر ایرانی و شاهنشاه آریا مهرش مزین ساخت.

همزمان با رضا خان، مصطفی کمال پاشا (آتاترک) در ترکیه، و در راستای فعالیت لرنس عربستان، اردشیر ریپورتر در ایران ناسیونالیست پان ترکیسم و پان ایرانیسم را بنیان می گذارند.

محفل شوونیسم محمد علی فروغی با دستگیری بنگاه مطالعات انگلیس و مستشاران و مستشرقین دست به کتاب سازی، تالیف و ترجمه و تحریف و باز ساخت تاریخ ایران باستان می برند تا فقدان کتابت و منابع تاریخی در طول تاریخ 2500 ساله ایران باستان را پوشش دهند.

در همین راستا بزرگ ترین کتاب سازی ها و تاریخ نویسی ها در سطح گسترده برنامه ریزی و تدوین می شود، پیشتر اردشیر ریپورتر با تالیف چندین کتاب بنام افراد و اشخاصی که اساسا وجود خارجی نداشتند راه را بر کتاب سازی ها هموار ساخته بود، و این بار کتاب قطور تاریخ ایران باستان بنام مشیرالدوله و کتاب سترگ سیر حکمت در اروپا بنام محمد علی فروغی تالیف و انتشار می یابد!

مستشرقین و در راس آن اردشیر ریپورتر، کاوشگران شیکاگو و محافل به اصطلاح علمی و فرهنگی محمد علی فروغی مستندات تاریخی و برماندهای باستانی را دستکاری، پیرایش و ویرایش نمودند و شاکله ای عظیم و بزرگ از هخامنشیان عرضه داشتند. و این در حالی بود که تمامی مظاهر تمدنهای بزرگ همزمان از عیلام و آشور و بابل تا مادها و اشکانیان به نفع سلسله هخامنشیان مصادره و در مواردی بی رحمانه معدوم و پاکسازی می شد.

مستشرقین تحت عناوین گردشگر، سفیر، و محقق و دانشمند سفرنامه ها نگاشتند و با کتاب سازی ابتدا به تخریب عصر طلایی صفوی بنیانگزاران تشیع پرداختند و آنگاه نوبت به سیاه نمایی و تضعیف سلسله قاجار فرارسید.    

برای نمونه کتاب های اردشیر ریپورتر، رستم التواریخ، سیر حکمت در اروپا (محمد علی فروغی) ایران باستان (مشیرالدوله) و کاوشها و تحریف های کاوشگران شیکاکو در برماندهای تاریخی و آثار باستانی (خصوصا در تخت جمشید، مقبره کوروش، کعبه زردشت، و تمام برماندهایی که نام آتشگاه بر آن نهادند).

ایران باستان شوونیسم پان ایرانیسم

اردشیر ریپورتر در راستای تحریف تاریخ و ستیز با مدنیت اسلامی با تمدن ایران باستان، چندین جلد کتاب تالیف می کند به اسامی افرادی که اصلا وجود خارجی ندارند!

شاگرد او محمد علی فروغی کتاب قطوری بنام سیر حکمت در اروپا به نام خود تالیف و منتشر می نماید که در اصل ترجمه‌ی آزادی است از تاریخ فلسفه مورخ فرانسوی فوئیّه! ... جالب است محمد علی فروغی علی رغم اینکه بنیان شوونیسم ایرانی را بنا نهاد اما او در کتاب تاریخ مختصر ایران که در آغازین سالیان به قدرت رسیدن رضاخان و برای تدریس در کلاس‌های سوم و چهارم به نگارش درآورده بود اساساً سلسله هخامنشیان و نیز پدیده‌ای بنام  کوروش را نمی شناسد!  (لینک مطلب)

محمد علی فروغی

محمد علی فروغی و مدعیان ایران باستان در نمای تمام قد فرنگی!

میرزا ملکم‌خان به انتحال آثار ولتر و منتسکیو متهم است و ملاصدرا در آثار خود از کتاب الافق المبین میرداماد سرقت کرده است. دستبرد فکری ملاصدرا واضع حکمت متعالیه ازالمباحث المشرقیة و سرقت علمی او از رساله‌ی سی و هفتم اخوان الصفا چیزی نیست که بتوان آن را دستکم گرفت! جالب است که ملاصدرا فیلسوف و واضع حکمت متعالیه با این دستبرد خود را در مذان اتهام همجنس گرایی هم قرار داده است!

مجموعه قطور تاریخ ایران باستان اثر حسن پیرنیا مشیرالدوله بی شباهت به شرایط تالیف و نشر سیر حکمت در اروپا نیست! به نظر می رسد این اثر نیز با توجه به مشغله کاری، حقوقی و سطح معلومات مشیرالدوله چیزی بیشتر از انتحال و دستبرد فکری نباشد!


به نقل از وبگاه : اخبار علمی جهان شیعه